پُشت فرمون …
توی جاده پشت فرمون
منم و یه حال داغون
این فقط گازه که داره
زیر پاهام میده جولون
یه سیگار لای دو انگشت
منو موزیک و یکم مشت
که رو فرمون خالی میشه
واسه چی باورمو کُشت!
من و این جاده ی تاریک
ته سیگارایی که ماتیک
ته فیلتراش هنوز هست
روی اعصابمه موزیک
ضبطو خاموش میکنم تا
شاید آروم بشه حالم
اما یک ثانیه بعدش
غرق این فکرو خیالم
که الان با کی نشستی
یا داری کجاها میری
یا به جای دستای من
دستای کی و میگیری
نفسم داره میگیره
سرم انگار شده سنگین
میزنه بارون یه سیلی
تا میدم شیشه رو پایین
به خودم میام میبینم
نه چراغی هس نه خونه
من و بارونو یه حالی
که فقط خدا میدونه
موندنت برای چی بود
تا بری یه روز دوباره
یا بهم ثابت کنی که
اعتماد ، ارزش نداره
رفتی تا باور کنم که
میشه از آدما رد شد
یا که حتی بدتر از اون
خیلی راحت میشه بد شد
از تو سیرم از خودم سیر
با همه دنیا که درگیر
من فقط همین یه امشب
اندازه یه عمر شدم پیر
( کیوان حریری )