درخت
سلام.
اینبار خیلی سعی کردم از موضوعات عامیانه و کلیشه ای دوری کنم.
درخت
یه درخت خشک و سردم / تک و تنها تو بیابون
توی صحرا من اسیرم / منتظر واسه ی بارون
منو تاریکی رفیقیم / هی شبا گریه م میگیره
فکره غربت توی صحرا / از سرم آخه نمیره
تو شبای سوت و کورم / هر شبم ،که شب یلداس
پشت این پلکای خیسم / غصّه هام مثل معمّاس
من گاهی خورشید و دارم / که دساش گرما رو میده
کی مثِ من توی غربت / طعم تنهایی چشیده
من درختم خشک و خالی / خالی از مهر و محبّت
آسمون بارون نمیده / می کشم فریاد حسرت
نکته: در یکی از مصرع ها از تضمین استفاده کردم .