تو هیچ حالتی
 مگه میشه تو سایه و ابرودود
طلوع یه خورشیدو نقاشی کرد
اسیر حصار بودو از راه دور
نهال یه سرویرو ابپاشی  کرد
یا تو حوضی اندازه ی بچگی
شبیه یه ماهی شدو دم نزد
عمیقا فرو رفت تو رویای موج
ولی سدو یه مشت محکم نزد
با تهدید طوفان به ویرون شدن
به دستای نا امن باد تکیه کرد
فقط مات اینده ها بودو نشست
روی شونه ی خاطرات گریه کرد
تو دنیایی که مفت چنگ شبه
غروب رو نباید به مهتاب سپرد
بیفته تو اب رقص جذاب ماه
 نباید دلهارو به مرداب سپرد
تو هیچ حالتی چشم بیدار من
به احساس فانوسی معطوف نبود
تو سرتاسر عمرم هیچ ناظری…
بهترازچشمای کور یک بوف نبود
 
				 مجید صادقی	
			
			يلام محسن جان كار زيبايي بود تعابير كارت رو دوست داشتم موفق باشي دوست من
مجید صادقی	
			
			يلام محسن جان كار زيبايي بود تعابير كارت رو دوست داشتم موفق باشي دوست من		
	
	 حامد حسینی	
			
			سلام آقای محمودی  @};-  @};- تصاویر بکر وزیبایی استفاده کردین ولی فکر می کنم بیت آخر از لحاظ مفهومی با بقیه کارتون نمی خوره @};-  @};-
حامد حسینی	
			
			سلام آقای محمودی  @};-  @};- تصاویر بکر وزیبایی استفاده کردین ولی فکر می کنم بیت آخر از لحاظ مفهومی با بقیه کارتون نمی خوره @};-  @};-		
	
	 علی اصغر شریفی	
			
			جالب بود  @};-  :-)
علی اصغر شریفی	
			
			جالب بود  @};-  :-)		
	
	 نيما سكوت	
			
			درود محسن جان لذت بردم تعابير زيبايي داشتي احسنت رفيق خيلي عالي بود چند بار خوندمش لايك
نيما سكوت	
			
			درود محسن جان لذت بردم تعابير زيبايي داشتي احسنت رفيق خيلي عالي بود چند بار خوندمش لايك		
	
	 پنجاه درجه
پنجاه درجه قصه ی باغ
قصه ی باغ بی خیالت شدم
بی خیالت شدم