من، تو
یادته بهم می گفتی
تو نباشی بیقرارم
وقتی باشی توی دنیام
جز تو هیچکیو ندارم
—
یادته حرفای اون شب
توی اون کوچه خلوت
گفتی هستی تا قیامت
گفتی هستی تا ته خط
—
یادته بهم می گفتی
وقتی باشی آسمون هست
بارونا معنا ندارن
وقتی چترت رو سرم هست
—
یادته اون شب تاریک
خواستی من شمع تو باشم
حالا سوختنم رو دیدی
کاش خاکستر تو باشم
—
همه این حرفا رو گفتم
تا شاید یادت بمیره
تا شاید، این دل تنگم
دیگه بونتو نگیره
—
اما افسوس و صد افسوس
حال و روز من همینه
که شاید دوباره چشمام
روی ماهتو ببینه
—
خیلی گریه کردم اون شب
که تو رو تنها ندیدم
که تو دست یه غریبه
دست گرمتو میدیدم
—
کاش دوباره یه مسافر
یه خبر ازت بیاره
بگه خوشبختی عزیزم
بگه چیزی کم نداره