طنز اکادمی
با درود خدمت همه دوستان بزرگوار به ذهنم رسید برای تغییر فضا یک ترانه طنز بگم و نحوه اشنا یی و ورودم به اکادمی رو به طنز بیان کنم پیشاپیش از دوستانی که اسمشون توو ترانه اورده شده عذر میخوام غرضی در کار نبوده و هدف طنز بوده و شادی جسارت من رو به بزرگواری خودتون ببخشید
یه روز از این روزای بیقراری
توو اینترنت رفتم از رو بیکاری
یادم اومد یه چند وقتْ شعر میگفتم
برای زخم دل مرهم می جُستم
گوگل رو سرچ کردم با ترانه
دیدم سایتی اومد شعر تووش عیانه
دیدم زیرِ همه شعرای خانه
گذاشتن چند کامنت عاشقانه
هواییم کرد و اسمم رو نوشتم
یه یوزِر با یه پسوُرد رووش گذاشتم
همش اونجا ترانه مو میذارم
جوابم هی میاد در انتظارم
نوشتم نامه ای سوی ِمدیرش
برو تو به سلامت ما به خیرِش
جواب داد اون مدیرِ با عدالت
روزای روزرسانی بشه عادت
پس از یک ازمون و چند خطایی
سر اومد انتظارِ شعر سرایی
شعر اول همه به به میگفتن
خوش امد گویی و داستان میبافتن
بعدش دیدم همه بَدَم رو میگن
از ایرادای وزنم شاکی میشن
یکی گفت توویِ شعرات حس نداری
چرا قافیه توو شعر نمیذاری؟
خلاصه رفتیم و تمرین کردیم
به استعدادمون تلقین کردیم
دیدم نه اقاجون فایده نداره
کسی پا شعر من نقد نمیذاره
دیدم درمون این درد قافی(ه ه) م نیست
برا مطرح شدن وزن کافی (ه)م نیست
باید رفت و سری زد به شعراشون
یه تعریف و یه تمجید کرد براشون
ما می رفتیم همش یه لایک میذاشتیم
دیگه ما جرات کامنتم داشتیم
حالا من اشنا گشتم با این جم(ع)
روزای خوبی داریم ما دورِ هم
یکیشون که بنازم به سوادش(بانو سلیمانی)
شده استاد تصحیح ِ نگارش
همش گیر میده نیما این غلط بود
برو اصلا(ح)ش بکن همین الان زود
یه روز دیدم که شعر گفتْ واسه مردا
"خدا کاری بکن نباشن فردا"
میگن سنش زیاده صد بهاره
خودش میگه که بیستْ بیشتر نداره
یکیش استادِ ما اقا مقدم
که باغِ شعر اون بٓر میده هر دم
برای خوندنِ هر یک ترانه
از این استاد بی همتای خانه
نفس که هیچ چشم هم کم میاره
بس که شعرای طولانی میذاره
کامنت میده همیشه خوب و انی
تهش میگه عزیزم سبز بمانی
یکیش اقا وحید توو اخرین کار
میگه ابی بمانی خواب و بیدار
منم گفتم اگه جنگْ جنگِِ رنگه
برای من همون قرمز قشنگه
یکیشون مرتضی اقای ساکت
کامنتاش دیر به دیر میشه به کامت
اگه گل داد بدون کارت خرابه
کامنت یعنی که شعرت خیلی نابه
یکیش اقایاسرْ از لایک کلافه س
ترانه هاش همه از عمقِ کافه س
یه جنبش داره توو اکادمی که
میگن اسمش گروهه ضد لایکه
میگه لایک خالی ارزش نداره
میخواد پا هر ترانه نقد بذاره
یکی استاد ما بانو ربانی
که علمش هست در حد جهانی
ولی این بانو که استادِ کاره
برا شعرای من لایک نمیذاره
دریغ از یک کامنتِ خشک و خالی
توقع هم ندارم بگه عالی
بگم از مائده بانوی خسته
میگه کارم سپیده بست نشسته
بانو ناهید (ملکی)ترانه گویه دیگه
بِرُزِرهاش خرابه لایک نمیده
بگم از نسترن بانو وحیدی
مثال شعر اون هرگز ندیدی
یه وقتا گیر میده به شعر نابم
ویرایش میکنه رویا و خوابم
میگه اسم سکوت معنا نداره
تو فریادی سکوت پایان کاره
امان از مرسده این بانوی خوب
که لا چرخ ترانم میذاره چوب
یه بار گفته عوض کن این ترانه
هدف عوض شده نیار بهانه
گلِ روی سبد بانو مهشاده
همینجور لایک میده اروم و ساده
بگم از حامد و بهزاد ، سپینود
به دارم میکشن اینجا خیلی زود
فقط بانو نسیم و من می مونیم
که از رو حسمون شعرو میخونیم
خلاصه ب(ه)ت بگم شهرِ فرنگه
اکادمی پُر از شعرِ قشنگه