سکوت
چه میفهمی سکوتم رو؟ چه میفهمی کلامم رو؟
برای لحظۀ تردید، چه میفهمی نگاهم رو؟
نگاهم کن در این پرده، به چشمی که پر از درده
تو میبینی تو میفهمی، ولیکن بعد این پرده
چقدر درده برای دل نشستن پشت این نرده
چقدر سخته که میبینه که فصل قصههاش زرده
به لحظه شد سکوت آغاز، به دل شوق پریدن باز
خیال مرغک عشقم نشسته بر در پرواز…