غریب آشنا
آهای غریب آشنا , آهای یکی یه دونه ام
بمون که سر وا نکنه ، زخمای پیر و کهنه ام
آهای تویی که رفتنت ، آتیش به جونم می زنه
نرو که دوست و آشنا ، زخم زبونم می زنه
تو رو خدا نذار که باز، تنها و بی نفس بشم
نذار که تنها و غریب ، زندونیه قفس بشم
غرورمو شکستیو ، به سینه ام جفا زدی
کشتی منو روزی که تو ، رقیبمو صدا زدی
این روزگار لعنتی ، با من چه بد تا می کنه
تا حرفی از تو می زنم ، عشقمو حاشا می کنه
بیا مثه دنیا گلم ، با من خسته لج نکن
بیا منو تو عاشقیم ، اینجوری راتو کج نکن
یادت باشه که خاطرت ، تووی دلم قیامتی است
این عشق پاک منو تو ,عزیز ،عجب حکایتی است
خسته شدم می خوام برم ، از این دیار بی کسی
مردم از این تنهایی و مردم از این دلواپسی