به نماز آمده ام ..ترانه
من به درگاه توای حق به نماز آمده ام
از سرعشق توباعجزو نیاز آمده ام
ساقی کوثرت ای دوست دهد شرب مدام
شکرت ای دوست که به خلوت گه راز آمده ام
شبنم عشق تو بر دیده خونبارم زد
زین هنر های تو با قلب گداز آمده ام
چشمه اشگ من از موج به محراب زند
از خیال است که با روی تو باز آمده ام
درگهت خانه عشق است زمهمانی ما
زین سبب بر در بازتو به آز آمده ام
نغمه خلو تیانت زندم تیغ خیال
زین سبب در ره عشقت به حجاز آمده ام
این گدائ یسنا از رونق درویشی نیست
لطف عام تو چنین است که باز آمده ام
-
یسنا جان کارت عالی هستش هم وزن و هم قافیه اما دختر خوب و با استعداد و مهربون ، من ازت خواهش میکنم که این همه ذوق و قریحه رو یه کم به سمت روزگار خودمون متمایلش کن..... یسنا جان من مطمین هستم که اگه این غزل رو زمان حافظ میگفتی حتما بهت چند همیان پر از زر سرخ میداد پادشاه وقت اما عزیزم الان دیگه کمتر کسی میدونه ""حجاز"" کجا بوده! یا کمتر کسی با ترکیب بسیار زیبای ""تیغ خیال"" تو میتونه ارتباط برقرار کنه. پس به من پای همین کار قول بده که تمام همت و تلاشت رو بکنی تا بتونی از این پشتوانه ی قافیه ای که تو ذهنت ثبت شده و از این احساس ناب و زلالت که مختص این سن و سال هستش کمک بگیری و مثل صحبت کردن خودمون اما شاعرانه و لطیف یه کار زیبا برامون بنویسی. برات آرزوی موفقیت دارم از صمیم قلبم. @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
مطالب پیشنهادی