تقدیر لیلا
واسه گلبـــــرگ احساست بذار بارون شبنم شم
بیا حوّای عشــــقم باش بذار تا من هم آدم شم
میخام توو بزم چشمــــای ترت بارون برقصونم
همین یک لحظه ی ابری که توو قلـب تو مهمونم
چشات دنیای خالیمــو پر از رنگین کمون کردن
دارم می بینــمت انگار چشام ماهو نشون کردن
لبات وا میشه هر واژه ت سرآغاز یه افسانه س
تبسمهات گل سرخن،دلم یک دشت پروانه ست
دلــم اون قایق تنهاس که گردابه ســر راهش
نگاهت ناگهــــانی شد یه بنـــــدرگاه آرامش
دلت رو قرض می گیرم به شـــرط پس نیاوردن
اینه تقــــــــــدیر تو لیلا ، دل مجـنونمو بردن