نفرت
میتونستی محــرم دلم بشــی
بمونی نیمه ی کاملــم بشــی
بخــدا میشه یه رنگ و ساده بود
میشـــه با ثبات و با اراده بـــــود
اِنقده سخته که مهربون باشی ؟
با همه همدل و همزبون باشی ؟
اِنقده سختـــه ینی آدم بـــودن ؟
توی هـر مشکلی یار هم بودن ؟
نمی شد یعنی خیـــانت نکنی؟
بد نشی ، به کینه عادت نکنی؟
نمی شد یعنی خدا رم ببینی؟
مثـــه آدم سرکــــارت بشنی ؟
خیلی خواستم که تحملت کنـم
راه بیـــام باهات تا عاقلت کنــم
ولی اصلا دلت آمــــــــــاده نبود
خشتتو ،معماره،کج گذاشته بود
تو دیگه عـــوض نمی شی تا ابد
بـــرو گمشــــو ، متنفّــــرم ازت