تیر باران شده ام
تیر باران شده ام
زیر رگبار سکوت
تهمتم گر چه رواست
طاقت گفتن نیست
من ندانم دل من سودش چیست
گر چه خونالود است
به نماز ایستاد وسجاده نمایدناپاک
به خودش گوید پاک
جرمم از حد بگذشت
ای دل این بازی نیست
درد خود چون گویم
عاشقم حدم چیست
-
سلام یسنا جان دوست عزیز کارت رو خوندم و در نوع خودش خوب بود حقیقت اینه که با توجه به سن شما طبع شاعرانت ستودنی هستش در زمینه های مختلف هم ازت کار دیدم ترانه / غزل / نو این کارت شبیه کارهای "" مهدی سهیلی "" بود و ازت میخوام سعی کنی یه مقدار سبک و سیاق کارهات رو به امروز نزدیک تر کنی... ببین یسنا جان مثلا توی غزل قرار نیست من و شما یه حافظ دیگه باشیم و یا یه کتاب شبیه دیوان حافظ بنویسیم و تو شعر نو هم همینطور بهتر هستش که این ذوق و طبع شاعرانه که تو داری بیاد و کمی هم مدرن بشه تو آیا دیدی کسی این روزها بگه : ( درد خود چون گویم ) دردم را چگونه بیان کنم چطوری بگم دردم رو چطور از درد دلم برات بگم دیدی تمام این جملات بالا یه معنی دارند ولی هر کدوم در بیان با هم فرق میکنه تو با دوستت که میخوای صحبت کنی از کدوم زبون استفاده میکنی؟ سعی کن ترانه هات هم همینجوری باشه انگار داری با دوستت یا همکلاسیت صحبت میکنی امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم هرچند من ایمان دارم که تو ذکاوت و هوشت خیلی بالاست که تو این سن و سال قافیه سازی میکنی و شعر میگی با آرزوی موفقیت برای تو در آینده های نزدیک... @};-
مطالب پیشنهادی