زندگی…
زندگی ، گاز زدن من به یه سیبه مگه نه ؟!
قصّه ی عشق همون دلبر و دیوه مگه نه ؟!
گلدونای لب باغچه رو به باغ
جشن پروانکای دور چراغ
حسِّ گشتن دنبال پرّ ِ سپید
تُو سراپای غرورِ یه کلاغ
زندگی ، سیگار روشن رو لبِ رُفتِگره
مثِ پرواز ، مثِ پَر ، تُو بازیِ کلاغ پَره
صدای چرخای پیر ِ گاریه
شایدم آهنگ رستگاریه
دوباره دعواهای همسایمون
مرد همسایه غمش نداریه
زندگی ، تُو صف طولانیِ نون وایسادنه
به بغل دستی تُو امتحان – تقلب دادنه
انتظار ، که زنگ آخر برسه
لذّت ِ شیطونی بعدِ مدرسه
روی هم ریختن پول تُو جیبیا
هوس گاز زدنِ به سَمبوسه
زندگی ، ظهر ، صدای اذونِ مش اسماعیله
عصرا بازم بوی گَند قِلیوونِ اوس خلیله
کوچه و عطر پیاز داغ ، عطر آش
دختر همسایه با طرز نگاش
قصه ی تصادف اکبر آقا !
چِندِش از – دیدنِ جای بخیه هاش !
زندگی ، پشت چراغِ سرخ هِی بوق زدنه
دیدن بی بی تُو اون چادر نماز ، عشق منه
قُرقُرای بابا جون و قبضِ آب ،
بوی دستپخت مامان ، بوی کباب !
صدای لبو فروش ِ دوره گرد
شبای سرد ، جای گرم ، لذت خواب
زندگی ، دلخوشیه زیارت امام رضاست
جادوی عطر حرم ، اون عکسا و سوغاتیاست
تبِ هفت سین ، نو شدن ، شوقِ خرید
پولای خشک ، لای قرآن ، شبِ عید
کِیف ماچ اون لپای ماها که
به آقاجون و بیبی گل می رسید
زندگی ، داشتن یه منظره پشت پنجره ست
یادمون نره که امروز واسه فردا خاطره ست
یه توضیح کوچولو : این ترانه دو وزنیه