سوء تفاهم
هنوزم گاه و بی گاهی
که من رو قال میذاری
منُ میندازی توو تردید،
که اصلا تو دوسم داری؟/
هنوز هر وقت دروغ میگی
لبات بیهوده می خنده
بگو دل کندی از من چون
دلت پیش کسی بنده/
یه روزی توو همین خونه
تو دستات توی مشتم بود
چه چیزی توی فکرت بود
که مثل سایه پشتم بود/
تو گفتی، قلب پاک من
همه حرفاتُ باور کرد
چه چیزی بین ما افتاد
که این جور چشممُ تر کرد/
هنوزم وقتی می بینم
کنار دیگری هستی
میگی سوءتفاهم شد
نمی فهمی چقد پستی؟/
من از بازی پشیمونم
بیا نقشم رو پاکش کن
بیا این نعش مردارُ
توی تنهایی خاکش کن