بابا
تقدیم به همه پدران از خود گذشته…
ای رفیق باد و بارون ، مونس شرجی و سرما
تا تو هستی ، عاشقی هست ؛ روشنه چراغِ اینجا
رو نکرده غصّه هاشو ، اون نگاه پُرِ مهرت
منو بسپار به حریر ِ دستای بی خط و زبرت
ریشه بسته تُو صبوری ، تنِ خسته ت ، دلِ مجروت
حتّی شلاق حوادث ، خم نیاورده به ابروت
پینه ی دستاتو کاشکی بشه با بوسه بدوزم
طرح لبخند قشنگت ، رنگ عشقمه هنوزم
من پرنده ی تو بودم ، من پرنده ی تو هستم
من غرور زندگیمو ، به غرورت گره بستم
تُو کتابا خونده بودم : بابا آب داد – بابا نون داد
ولی بابا به پرنده ش رسم پروازو نشون داد
بابا یک تنه حریفِ همه ی غمای دنیاست
الهی نشکنه قلبش ، آخه این قلب یه باباست