قصه سرنوشت …

روزی که رفتی گفتی
من منتظر بمونم
قصه سرنوشتو
تا آخرش بخونم

گفتی از این زمونه
گله نکن عزیزم
آتیش به جونم نزن
هر لحظه تو دم به دم

چشام هنوز به راهه
توی غروب پائیز
میشه یه روز بیاد که
غروب نشه غم انگیز

تو اوج خستگی هام
دلم هواتو داره
نگار من کجایی
خزون با تو بهاره

هنوز چشای آرزو
غرقِ تو دنیای غمه
حرفی نمونده بینمون
این سرنوشت بی تو کمه

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/77903کپی شد!
641
۱۰