خواب
گاهی وقتا خواب میبینم که تو برگشتی دوباره
رد شده از ما زمستون زیر بارون بهاره
توی آغوش تو انگار من ی تیکه آسمونم
پرم از ابر وستاره تویی ماه مهربونم
من از این خوشی میترسم که همیشه بی دوومه
صبح ک بیدار میشم ازخواب جای خالیت روبرومه
نمیدونی که چه سخته توی کابوس بیداری
تو برام قصه نمیگی سررو شونم نمیذاری
کاشکی خورشید نمیومد کاشکی آفتاب نمی تابید
کاشکی اون ساعت زنگی تا ابد با من میخوابید
من همش کلافه میشم که تو این هوای وحشی
توی این دمای بیرحم تو چه پیرهنی میپوشی
منمو یه شمع مرده تویه این شبای پر درد
مگه بی گرمی دستات میشه چندتا برفو سرکرد
-
این دو تا بیت رو خیلی دوست داشتم @};- کاشکی خورشید نمیومد کاشکی آفتاب نمی تابید کاشکی اون ساعت زنگی تا ابد با من میخوابید منمو یه شمع مرده تویه این شبای پر درد مگه بی گرمی دستات میشه چندتا برفو سرکرد فقط چیزی که مانع از این شد که این ترانه به یه ترانه ی درجه یک تبدیل بشه همون دو تا قافیه ی "وحشی" و " میپوشی" بود که با اجازتون من اصلاحش میکنم . من همش کلافه میشم این روزا با کی میجوشی توی این دمای بی رحم تو چه پیرهنی میپوشی البته خانم لطفعلیان جسارت منو میبخشید . در کل کارتون خیلی زیبا بود . لایک هم دادم @};-
مطالب پیشنهادی