((شنیدی خاطره هامو ؟؟؟؟ ))
********** بسم رب الحسین **********
قرار اولم با تو …سه شنبه زیر بارون بود
تو اما مثل پروانه….دلت از دست من خون بود
روی برگای پاییزی….قدمهات رد پا مینداخت
وجودت توی آغوشم….چه دنیایی برام می ساخت
سرت رو شونه هام …گرم بود…. وجودم غرق آرامش
به زیر چتر احساست ….من این آغوشو میخوامش
نگاه کردی به اشک من …خیال کردی که بارونه
نفهمیدم چرا چشمات ….از احساسم هراسونه
شنیدی خاطره هامو ؟؟؟؟ شنیدی درد این دل رو؟؟
بهونت حرف منطق نیست ..ولش کن شک باطل رو ..
هنوزم مثل باروونم …پر از احساس ولی مغرور
تو هر کاری کنی با من …از آغوشت نمیشم دور …
تو شک کردی به احساسم …خیال کردی که نامردم ؟؟
تموم آرزوم اینه ….به آغوش تو ….برگردم
میدونم که دوسم داری …ولی ترس از شکست داری
خیانت توی کارم نیست …بیا یکبار باور کن نگو اینجا گرفتاری
**********************************************
مخاطب خاص نداشت …کاغذ و خودکار انتظارم رو میکشیدن
**********************************************
موفق و پیروز باشید
-
سلام آقای یاری اگه خودتون هم نمیگفتید مخاطب خاص نداشت بازهم امکان نداشت کسی بفهمه که این ترانه رو واسه توپ پل تیکه تون گفتین ;)) ;)) به نظرم تلاش و پشتکارتون و انگیزه ای که جدیدا از فضای آکادمی گرفتید داره باعث اتفاقات خوبی توی ترانه هاتون میشه. :-) تصویرسازی رو بیشتر توی آثارتون وارد کنید. و دیگه هم پای منطقو توی احساس تون بازنکنید که مثلن بگید شاگرد زرنگ کلاسید ;)) ;)) هرکی ندونه من خوب می دونم که منطقو تجدید شدین :-)) :-)) با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای شما. @};- @};- @};- @};- ((آغــــوش خــــداونــــد سرپنـــاهــتان))
-
درود علی عزیز :-) لذت بردم،چه احساس زیبایی داشت =D> =D> لایک تقدیمتون @};- @};- @};-
-
تو اما مثل پروانه….دلت از دست من خون بود سلام جناب یاری عزیز... ترانه زیبات رو خوندم ... @};- احساس ترانه ت بالاست و ازین بابت خوشحالم =D> و اما نیم صرع بالا که نوشتم اولش یک اما آوردی که کاملا حشوه و هیچ نیازی به آوردنش نبوده ...قبلا هم توضیح دادم وقتی یک اما میاری باید دو تصویر قبل و بعد اما با هم متضاد باشن. قرار اولم با تو...سه شنبه زیر بارون بود تو اما مثل پروانه….دلت از دست من خون بود و اشکال بعدی در مورد زیبا نبودن تصویرت هستش...خون بودن دل پروانه تصویر غریبی است که بکر هست اما زیبا نیست [-( روی برگای پاییزی….قدمهات رد پا مینداخت...قدم همون پا هست عزیزم....پس یکیش حشو زایده... :-( نگاه کردی به اشک من …خیال کردی که بارونه نفهمیدم چرا چشمات ….از احساسم هراسونه زمان فعل هات رو دقت کردی؟؟؟ ( نگاه کردی/ خیال کردی/ نفهمیدم /ولی یهو بخاطر ضرورت وزنی هراسونه) هراسون بود درسته که خب با قافیه ت درست درنمیاد...تن دادن به ضرورت وزنی یکی از عیوب فصاحت زبان است ...لطفا سعی کن ازشفاصله بگیری بهونت حرف منطق نیست(حرف منطقی) اینجا دیگه جابجایی ارکان سادگی ترانه رو به پیچیدگی کشونده برادر و از زیباییش کم کرده (تو هر کاری کنی با من …از آغوشت نمیشم دور …) نیم مصراع آخرت هم هم با افزایش هجا مواجه بوده ( بقیه 16 تا این مصراع 23 تا ) .... جناب یاری عزیز ...بنده هر بار به رسم ادب پای ترانه شما حاضر میشم و افتخاره واسه من که کنار عزیزانی چون شما هستم و احیانا بتونم کمکی بهتون بکنم...لطفا شما هم حرفامو بخاطر بسپارید و دیگه سعی کنید تکرارش نکنید...تنها منظورم به شما یا شخص خاص دیگه ای نیست عزیزم ...کلا میگم...وقتی ترانه ای می گی که خودت فکر میکنی با یه بار ویرایش میتونی از ضعفهاش کم کنی و نقاط قوت کارت رو تقویت کنی حتما این کارو بکن...چون اولین کسی که با احترام و عشق واقعی ترانه ت رو نقد میکنه خودت هستی و بس...بعد اگه دیگه خودت نتونستی ضعف های خودتو توو ترانه ببینی و ترانه از نظر خودت کامل و بی نقص بود بیار بذار توو سایت اونوقت ببین نظر بقیه به کارت چیه...کمی تلاش کنید قربان ..برای پیشرفت همیشه شنیدن کافی نیست باید عمل هم کرد.... بنده همیشه و در هر حالی در خدمت هستم نه تنها من ..که خیلی از عزیزان صاحب نظر دراین رابطه هستند که میخوان کمک کسایی کنن که واقعا به پیشرفت علاقه نشون میدن....پس لطفا یکی از اونها باشید برادرم... برقرار باشی @};- @};-
-
@};- @};-