خودت خواستی( یه قصه کوتاهه)
خودت خواستی/ که اینجوری/ توو عشقت پوست بندازم
جدا شم از همه دنیا/ به یک رویا بپردازم
خودت خواستی که من هر روز/ بشم عاشق تر از دیروز
حالا مجبوری راهی شی/ منم که قوز بالا قوز
چرا بازم پریشونی/ می دونم دست تقدیره
خودم ساکت رو جم کردم/ دیدم عکسام چه جاگیره
چرا باز گونه هات خیسن/ دلت همپای رفتن نیس؟
ولی تراژدی اینجاس / که من هر لحظه میگم هیس
نکن دل دل عزیز من/ ببین این لحظه ها سختن
چه فرقی می کنه حالم/ چی میشه بعد این رفتن
برو زودتر که شب پیداس/ روو امتداد این جاده
باید تا آخر راهت/ بشینم روی سجاده
شهریور ۹۲
-
سلام آقای صبور گرامی منصفانه بخوایم چرتکه بندازیم من کلی تحلیل مفصل به شما بدهکارم :"> :"> هربار ترانه میذارید میگم باید سرفرصت بیام ویه نقد طولانی براش بنویسم ولی نمیدونم چرا این فرصته دست نمیده :-( :-S ولی اکثر ترانه هاتونو خوندم و لذت بردم. شما درنوشتن نگاه منحصر به فردی دارید که برای من جذابه والبته توی این ترانه کمرنگ تر بود. نمیدونم شاید به خاطر حسی بودن این اثرباشه :-) درمورد این ترانه چندتا نکته به ذهنم رسید که فکر می کنم رعایتشون میتونه اثر رو زیبا تر کنه. در بنـد اول فعل "بپردازم" کمی از فضای صمیمی زبان ترانه تون دوره. دربنــد دوم استفاده از ضرب المثل "قوز بالا قوز" فضای جدی و حسی ترانه رو به سمت طنزی نا مانوس کشیده . دربنــد چهارم روی کلمه ی "تراژدی" سکته ی وزنی وجود داره وهمین مورد دست شاعر رو در اصرار داشتن برای استفاده ازاین واژه رو می کنه. دربنــد پنجم برای واژه ی "رفتن" اونقدر کلمه ی هم قافیه زیاد داریم که نیازی به استفاده ازقافیه ی آوایی نبود. و دربند آخر در کلمه ی "امتداد" سکته ی وزنی وجود داره که روانی موسیقی ترانه رو تحت شعاع قرار داده. نکاتی که اشاره کردم فقط ظریف کاریهایی بودکه اگر انجام بشه ترانه تون رو به مراتب دلنشین تر و زیباتر میکنه :-) با آرزوی موفقیت برای شمـا رای تقـــدیـــمـتان @};- @};- @};- @};- ((جهــان تان لبریــزآرامـــش))
-
=D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};-
-
نکن دل دل عزیز من/ ببین این لحظه ها سختن چه فرقی می کنه حالم/ چی میشه بعد این رفتن =D> =D> . زیبا بود لایک @};- @};-
مطالب پیشنهادی