توو آغوش منی اما یه دنیا دوری از دنیام
توو آغوش منی اما یه دنیا دوری از دنیام
یه عمر با منی اما نمیفهمی که چی میخوام
نمیفهمی که دستاتو شبا با گریه می بوسم
تو این دوری درد آور دارم از غصه می پوسم
حقیقت اینه که کم کم داری از دست من میری
اینو وقتی میفهمم که تو دستامو نمی گیری
روزایی که هم آغوشیم نگاهت سخت بی تابه
دروغه که چشای تو هنوزم خیلی جذابه
من این احساسو می فهمم دلت واسه کسی تنگه
من این حسو به تو دارم تو نسبت کسی دیگه
چه تلخه طعم لبخندت یه عادت یا یه تمرینه
که هر کاری کنی آخر به دل من نمی شینه
-
سلام محمد عزیز...ترانه ت از نظر احساسی خوب و پربار بود ...از ته دل بود.. @};- اما از آوردن کلماتی مثل دردآور خودداری کن...چون متروک هستش و زیاد به دل نمی شینه... تنگه رو با دیگه قافیه گرفتی که غلط نیست ولی خب صحیح هم نیست...آواییه و موسیقی درونی کلام رو کم میکنه... شروع جذاب و رمانتیک ولی رفته رفته تاریکی سایه میندازه روو کار ..که خب نتیجه احساساتی شدن در طی سرودن کاره... ومصراع آخر نهایت مخالف تموم حرفای خوبی که گفته بودی...خوب تموم نشد ترانه ت...شما یا کسی رو دوست داری و به دلت نشسته که شبها با گریه دستشو می بوسی ...دیگه این هرکاری کنی آخر به دل من نمی شینه چی بود عزیز؟؟؟؟؟ هرکاری کنی اخر به دل من نمیشه احتیاج مبرم به ویرایش زبانی و مفهومی داره و مرا عفو بفرمایید که غیر از ایراد کرفتن هیچ کاری ازدستم بر نمیاد ;)) درکل احساست خوب بود و من به شخصه یکی از طرفداران احساسی احساس در ترانه هستم... ماندگار باش عزیز @};- @};-
-
سلام...اولین نفر باشی و طبق عادتت اشکال بگیری اصلا کار جالبی نیست پس فعلا عقب گرد...تا دوباره برای خوانش مجدد و نقد برگردم... @};-
مطالب پیشنهادی