یه فنجون چای داغ
فراموش کن غصه ها رو یه کم
بیا پشت این میز چوبی بشین
از این چایِ داغِ تو فنجون بنوش
یه شاخه گل از توی گلدون بچین
نگام می کنی، ساده اما عمیق
نگام می کنی وقتی حرف می زنم
یه جوری به من زُل بزن فِک کنم
که تنها زن توی دنیا منم
میونِ همین گپ زدن ها بیا
کتابای شعرُ کتابای شعرُ بذار روی میز
یه بند شعر نیما می خونم برات
تو باز چایِ داغ توی فنجون بریز
اگه چای فنجونمون تَه کشید
ولی حرف هامون هنوز نصفه اَن
فقط کافیه واسه چند ثانیه
نگاتُ بدوزی به چشمای من
واسه درک حرفایی که تو دله
نباید فقط واژه ها رو شنید
میشه توی چشمای هم زُل زد و
به دنیای حرفای پنهون رسید
-
سلام آناهیتای عزیز فضاسازی ترانه ت بی نظییییییییییییییییییییییره. عاشقانه ی بسیار دلنشین و لطیفی خوندم ازت . عاطفه ی لطیف و زنانه ای که در واژه هات موج میزنه قابل تحسینه =D> =D> =D> =D> واین دوبند عالیییییی بود: نگام می کنی، ساده اما عمیق نگام می کنی وقتی حرف می زنم یه جوری به من زُل بزن فِک کنم که تنها زن توی دنیا منم واسه درک حرفایی که تو دله نباید فقط واژه ها رو شنید میشه توی چشمای هم زُل زد و به دنیای حرفای پنهون رسید =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> با کمی تمرین و مطالعه قطعا شاعر بسیارموفقی میشی انشاءالله 8-> 8-> رای تقــدیــمتان @};- @};- ((خوشـــبخـــت باشیــــد))
-
سلام شاعر بانو بند اول سه تا مصراع رو توو یه وزن گفتی و مصراع چهارم رو توو یه وزن دیگه؟؟؟؟؟ مصراع چهارم رو باید کشیده خوند تا تازه بشه مثل مصراع های قبل... بند دوم خوب بود بند سوم بازهم مصراع چهارم کمی مشکل خوانش داره...سنگینه وسر آخر هم با این تصویر سازی شاعرانه که کرده بودی من منتظر یه اتفاق خوب و غافلگیر کننده بودم اما اونقدر ساده و سرد تموم شد که تصویر های ترانه ت هم یادم رفت عزیزم ...گلم ...از حرفام ناراحت نشی مطمئن باش به نفعته...یه روزی وقتی ترانه ای عالی و اصولی گفتی باخودت میگی دست مهیا درد نکنه...اون روز اونجوری تند نقدم کرد...ببخش گل نازم...ولی من خوبی تو میخوام و همش بخاطر ارادتیه که به همه شما دارم...شروع و پایان ترانه خیلی مهمه...سعی کن طوری شروع و تموم کنی که بعد از اتمام ترانه خواننده تو خلسه بهت و تحسین و احساس گیر کنه...بهر حال عزیز دلمی... منتظر کارای خوبت هستم @};-
-
زیبا و پراحساس @};- @};- @};- =D>
مطالب پیشنهادی