" نــــــآگفتهــــ ــــهــــآ "
یه حرفایی دارم که باید بگم
تا این فاصله بینمون پر بشه
باید رو کنم حرفای ذهنمو
تا دنیام پیش چشمت تصور بشه
دقیق گوش کن درد تنهاییمو
واسه لحظه لحظه ش یه عمر سوختم
منی واسه لمس دستای تو
امیدمو به خواب شبم دوختم
امیدم به یه مشت رویا تو تنهاییه
همینا بود که باعث شد سر پا باشم
ببین فکر برگشتت چیکار کرد باهام
که حاضر شدم عمری تنهای تنها باشم
تو شک کردی کردی به دلنگرونیام
به اینکه نباشی خود دلهره م
بذار رک بگم دستمو ول کنی
پیشمم که باشی زمین میخورم
بهونه م واسه لمس دستات همینه فقط
میخوام تا ابد متکی شم به تو
اگه حتی این تکیه باعث بشه
همه لحظه هامو یکی شم با تو …
-
سلام خانم قربانی عزیز وزنت دچار افت می شه گاهی و از وزن خارج می شی...یک مورد اشکال قافیه داشتی که آقای پورجسینی اشاره کردن...و اینکه عزیزم دنیا پیش چشم کسی تصور نمیشه متصور می شه ... تصور کردن درسته..پس باید دنبال یه قافیه مناسبتر می بودی @};- @};-
-
سلام زینب عزیز به اکادمی خوش اومدین @};- زیبا بود =D>
مطالب پیشنهادی