واسه جا زدن زوده…عقب نَکِش
بذار بشینم روبروی تو و
حس ِ واقعیمو منتقل کنم
من حرف میزنم تو فقط گوش بده
احتیاج دارم که درد دل کنم
فاصله ی ما زیاد بوده ولی
شاید متوجه ِ حال ِ من بشی
عاشق ِ قصه هایی شدم که میدونم
تو اتفاق ِ خوب ِ آخرشی…
دلم تنگ شده برای وقتایی
که سرنوشتت به من گره میخورد
فقط چون تو رو همیشه دوس(ت) داشتم
به زندگیم رنگ ِ خاطره میخورد
اقرار میکنم بعد ِ این همه سال
هیشکیو ندیدم عین ِ ما باشه
قَدر ِ عشقمونو اونقَدر ندونستیم
شک میکنم چیزی بین ِ ما باشه…
من و تو …هر دو اشتباه کردیمو
واسه اشتبامون تقاص پس میدیم
یه کمی بیشتر به هر دومون فک(ر) کن
اعتراف میکنم از ترس ترسیدیم
واسه جا زدن زوده…عقب نَکِش
هنوز راه ِ جبران برای ما بازه
منم مثل ِ قبل اعتقاد دارم که
بودن ِ تو زندگیمو میسازه…