بـوق ممــــــــــــتد…
پره بغضه چشمام ، پرم از ویرونی … بگو حق با من بود ، بگو که میمونی
پرم از این وحشت ، پرم از این کابوس … مث حجم مرداب ، توی این اقیانوس
توو نگاه خیسم ، عکس تو مه میشه … زیـــــــر بار غربت ، کمــــرم له میشه
تو نباشی اینجا ، شب من داغــــــونه … فک نکن این غربت ، واسه من آسونه
توی این تنهایی ، جز خیالت چی هست؟ … غیر وهم و رویات ، بگو اینجا کی هست؟
” زیر بارون تنها
توو خیابون تنها
اینه حالم وقتی
تو نباشی اینجا… “
منو بغض و هق هق ، منو چشمایی خیس … پشت این خط انگار ، کسی پاسخگو نیس !
بوق ممتـد انگار ، حالمــــو میـدونه … تو بری این رویا ، واسه من میمونه
واسه تو این احساس ، واسه تو این دنیا … سهم من از عشقت ، چیه جز این رویا ؟
زیر بارون تنها
توو خیابون تنها
اینه حالم وقتی
تو نباشی اینجا… !