برای اولین بار تصمیم گرفتم از زبان " زن " ترانه هام بنویسم و امیدوارم تجربه ی موفقی باشه . . .

نه ! تو نبودی . . .

وقتی که گریه پشت پلکم پا به ماه بود
وقتی که از برگشتنت دلسرد بودم
تو اون شبایی که همه چی تلخ می زد
وقتی که حتی بیشتر از تو مرد بودم

وقتی که اسمت رو لبم پس لرزه می شد
وقتی تموم خونه بوی بغض میداد
محتاج گرمیه نفسهای تو بودم
وقتی تن من زیر بهمن گیر افتاد

ترجیع بند :

اما نبودی ، تو نبودی ، نه نبودی
من با نبودن های تو هم خونه میشم
مث خوره افتاده به جونم خیالت
تو بی کسی های خودم دیوونه می شم

—————-

وقتی به زور قرص چشمم خواب می رفت
وقتی که بغض تو گلوم بیدار می شد
از اون شبی که مرگ اینجا سایه انداخت
این زندگی آبستن تکرار می شد

هرشب وجودم مث شیشه خُرد می شد
تو رو تموم پنجره ها پرده بودی
تو این زن احساسیُ بیش از تصور
وابسته ی آغوش گرمت کرده بودی

ترجیع بند :

نه تو نبودی ، نه نبودی ، نه نبودی
چشمای تو به دیدنم کم اشتها بود
چشمای من رو در همیشه حلقه می بست
چشمی که بعد رفتن تو گریه زا بود

ılıll فرجام خیراللهی llılı