مرد سوتی…

یه مرد میون کوچه داره میره
یه شبگرد یه دیوونه یه گرفتار
با سوتش واسه شب لالایی میگه
و حالش طوریه که مسته انگار
میرقصه با دو تا چوب توی دستش
انگار توی یه رزم با زندگیشه
داره با کی میجنگه تک و تنها
داره از درد چی دیوونه میشه
دلم تو عمق یک ترانه گم بود
از اون ترانه های عاشقانه
صدای سوت مرد میون کوچه
جدا کرد فکرم و از این ترانه
با یک لباس پاره و قدیمی
چفیه روی پیشونیش بسته
شبیه کولیا تو قصه انگار
هزار ساله که از پا ننشسته
یه حسی تو صداشه که عجیبه
همه هوش و حواسم پیش اونه
یه مرد سوتی امشب توی کوچه
داره غمهاشو انگار میتکونه
سکوت شب که بغضش پاره میشه
یه سمفونی که سوته تنها سازش
یه مرد سوتی امشب توی کوچه
رو درد اش میکشه دست نوازش
و تو عمق سیاهی محو میشه
صدایی که هنوزم توی گوشه
بازم من موندم و اعجاز امشب
و بازم سردی و سکوت کوچه

https://www.academytaraneh.com/67609کپی شد!
948
۲۹

  • رضا معظمی سلام نیما جان...بعد چند وقت که حدود 1 ماهی میشه دوباره سری به سایت زدم و چیزی که واقعن خوشحالم کرد پیشرفت چشم گیرته!!!!آفرین!!!!با مجید موافقم...اما خیلی خوب شده کارت... =D>
    • نیما پیر باوقار سلاک رضای عزیز ممنونم ازت دوسته خوبم و خوشحالم از این بابت که بعد از مدتها میبینم دوباره هستی و با نظرهات کمک مبکنب در بهتر شدن به امید اینکه از این به بعد نظرهات رو به صورت دایم داشته باشم داداشم خوشحالم که بعد از این مدت اومدی و نظرت راجع به ترانم اینه و خوب طبیعتن باعث خوشحالیه ممنونم دوسته خوب @};- @};- @};-
  • یاسمن شکفته سلام :) آفرین بر شما ! لذت بردم... اونقدر خوب بود که دردش حس میشد "یه حسی تو صداشه که عجیبه همه هوش و حواسم پیش اونه یه مرد سوتی امشب توی کوچه داره غمهاشو انگار میتکونه سکوت شب که بغضش پاره میشه یه سمفونی که سوته تنها سازش یه مرد سوتی امشب توی کوچه رو درد اش میکشه دست نوازش =D> @};- مواردی سکته های وزنی داشت که رد شدم.. بند آخر هم اگر قافیه مستقیم استفاده می کردین بهتر یود/ موفق باشید/لایک
    • نیما پیر باوقار سلام خانم شکفته ممنونم از حضور شما خانم و خوشحالم که مورد پسند بود بله اشتباهاتی بود که من تمام سعیم این هست در کارهای آینده این اشتباهات به حد اقل برسه موفق باشید هانم @};- @};- @};-
  • مجید شمس سلام نیمای عزیز ترانه خوبی بود اینکه از فضاهای مشابه هم ، فاصله میگیری خیلی خوب هست @};- فقط یه جاهائی روان نبود بندها ""یه مرد میون کوچه داره میره"" ............. میرقصه با دو تا چوب توی دستش ""انگار توی یه رزم با زندگیشه"" داره با کی میجنگه تک و تنها داره از درد چی دیوونه میشه خودت گفتی انگار توی زرم با نزدگیشه دیگه جایز نیست سوال کنی که با کی میجنگه ... من حس میکنم توانائیت بیشتر ازین باشه و بتونی این ترانه رو دوباره پرداخت کنی @};- منتظر ترانه های بعدیتم @};- @};- @};-
    • نیما پیر باوقار جناب شمس عزیز سلام قربان بله کاملا حق با شماست حقیقت خودم هم خیلی در مورد این بخش و چند بخش دیگه فکر کردم و ویرایشهایی رو روی ترانه انجام دادم اما متاسفانه ترتیب آکادمی به گونه ای هست که اعمال این ویرایشها ترانه رو دوباره برای بررسی حذف میکنه از این جهت دیگه در اینجا از ویرایشش گذشتم اما کاملا خق با شماست ممنونم که همیشه با نقدهاتون در راهنمایی و بهتر نوشتن من رو همراهی میکنید @};- @};- @};-
  • مریم جعفرزاده صحنه سازیش قابل حس و زیبا بود ؛ آفرین به این احساس میشد بعضی جاهاش روون تر باشه با این حال قدرت تصویر سازیش به نظرم بعضی چیزا رو پوشونده بود @};- رو درداش میکشه دستِ نوازش =D> احساست همیشه پا برجا دوستم @};- @};-
  • علی حمیدی سلام نیما جان :-) کارت بسیار زیباست پسندیدم و آرزوی بهترین هارو برات میکنم موفق باشی @};- @};- @};-
  • سعيد سلطاني زیبا بود داداش من و یاد یغما و ترانه یه دختر انداختی :)
    • نیما پیر باوقار سلام جناب سلطانی عزیز @};- @};- @};- ممنونم برادر ای بابا ما کجا و یغما کجا حتی برای اینکه یادی از یعما هم باشم خیلی کوچیکم برادر اما ممنونم از شما دوسته من برای حضورتون موفق باشید دوسته من @};- @};- @};-
  • سهیل پیلتن درود جناب باوقار عزیز کار بسیار خوبی بود مضمون ترانتون رو دوست داشتم و خیلی از این موضوع خوشحالم که در چند ترانه اخیری که ازتون خواندم علاوه بر تنوع کارهاتون به موضوعات خیلی خوب و بکری میپردازین سپاس @};-
    • نیما پیر باوقار سلام آقای پیلتن عزیزم @};- @};- @};- ممنونم از لطف شما خوشحالم از این بابت که میبینم دوستانی مثل شما از کار این حقیر رازی هستند که باعث دلگرمی و تشویق به هرچه بهتر نوشتن این حقیر هست ممنونم از شما دوسته من موفق باشید @};- @};- @};-
  • فریبا سید موسوی آفرین @};- @};- @};-
  • مجید صادقی سلام نیما جان این کارت چند پله از کارای قبلیت بالاتری آفرین دوست داشتم کارت رو و میپسندم
  • صادق شيخي آفرين نيماي عزيز.پيشرفتت آشكاره.ترانه تو دوست داشتم.نامگذاري شخصيتتم جالب بود(مرد سوتي).موفق باشيد @};-
    • صادق شيخي داداش هرچي داري از نبوغ و احساس ناب خودته،من كاري نكردم.خوشحالم كه رفيققم پيشرفت ميكنه و پيشرفت تك تك بچه هاي آكادمي منو سر ذوق مياره و حالمو حسابي خوب ميكنه.منتظر كاراي حتي بهتر ازينتم چون تواناييشو داري. @};- @};- @};- @};-
      • نیما پیر باوقار ممنونم صادق عزیزم بازم ازت ممنونم داداشم موفق باشی بیشتر از اینی که هستی @};- @};- @};-
  • امین بهاری زاده سلام نیمای عزیز ترانتون زیبا بود بخصوص سکوت شب که بغضش پاره میشه یه سمفونی که سوته تنها سازش یه مرد سوتی امشب توی کوچه رو درد اش میکشه دست نوازش و تو عمق سیاهی محو میشه صدایی که هنوزم توی گوشه بازم من موندم و اعجاز امشب و بازم سردی و سکوت کوچه =D> @};- @};-
  • فریبا رستگار سلام @};- چقدر این ترانتون خوبه،آفرین من که خیلی باهاش ارتباط گرفتم. :-) سکوت شب که بغضش پاره میشه یه سمفونی که سوته تنها سازش یه مرد سوتی امشب توی کوچه رو درد اش میکشه دست نوازش :-)
  • آزاده ربانی سلام .. آفرین ..پر احساس و زیبا .. =D> @};- @};-
  • معصومه قریشی یه حسی تو صداشه که عجیبه همه هوش و حواسم پیش اونه یه مرد سوتی امشب توی کوچه داره غمهاشو انگار میتکونه =D> =D> =D> =D> چه حس خوبی گرفتم از ترانت و بهت تبریک می گم برای خلق این اثر نیمای عزیز ، لایکی @};- @};- @};-