وسواسی!
می گم بهت می رم
دلواپسم می شی
دارم تموم میشم
هم نفسم می شی
لبریز اندوهم
پس دس بکش از من
دیوار بکش دورم
یادم نکن اصلن
(با اینکه حق داری
بذار که تنها شم
سردرگمم باید
دوباره پیدا شم)
بَدم و می دونم!
ببخش که اینجورم
باید بفهمی که
خستم و مجبورم
همه بهم میگن
دچار وسواسم
حس میکنم اما
تو رو نمیشناسم
(با اینکه حق داری
بذار که تنها شم
سردرگمم باید
دوباره پیدا شم)