همنشین کلاغ ها

کتابم پر شد از نتهای هق هق
صدای خیس و درد آلود یک مرد
صدایی که تو اوج پر زدنهاش
فقط دیوار خونه باورش کرد

امیدم ماه توی آسمون بود
که اونم پشت ابرا لونه کرده
میدونم اونم از من دلبریده
شبای بی فروغو بونه کرده

تموم آدما با من غریبن
دارم دنبال سایم راه میرم
برای رفع این تنهاییه محض
کلاغارو تو خونم راه میدم

صدای تیک تاک ساعت سرخ
توی سینم داره کمرنگ میشه
سرود لحظه های زنده بودن
برای بودنم دلتنگ میشه

رضا معظمی

https://www.academytaraneh.com/65033کپی شد!
1180
۲۷

  • اعظم زمانی دارم دنبال سایم راه میرم/برای رفع این تنهایی محض/این بیت رو هر چی میخونم خسته نمیشم درود بر شما با عرض سلام وادب خدمت شما برادر هنرمند من کاربر تازه هستم وتجربیات شما رو ندارم خوشحالم که در جمع شما هنر مندان هستم البته غزل زیاد سرودم خوشحال میشم اگه ترانه گفتم بخونید واشکالات آن را به من بگویید موفق باشید @};- @};- @};-
  • یاسمن شکفته سلام. راستش این ترانه خود شما نبودین! من آقای رضا معظمی رو با اون لحن ساده و بیان روون و پراحساسی که توی دو ترانه ی (اشتباه) و (تموم سال پاییزه) هست می شناسم و موقعی که این کارو خوندم اصلا این حس بهم دس نداد که شما گفتین! نمی دونم منظورمو می تونم برسونم یا نه! فکر می کنم توی این کار سعی کردین تعابیر و تصویر سازی متفاوت تر از دو کار گذشته داشته باشید اما واقعا شما رو به غیر از خودتون تبدیل کرده... ترانه ی (شب کابوس) هم مثل این ترانه اس واسم! در کل من اول از(اشتباه) و بعد (تموم سال پاییزه) بینهایت لذت بردم و این دو کارتونو خیلی دوست دارم! مخصوصا (اشتباه) چون دقیقا خودتون بودین و اون احساس درونی کاملا توی ترانه موج می زنه. من کاری به نقدی که دوستان کردن ندارم. فقط به عنوان مخاطب اصلا دلم نمی خواد از اون سبک ترانه فاصله بگیرید، یا شبیه کسی بنویسید... . توی ترانه ی (شب کابوس) به آقای دمی زاده گفتین که شاید (همنشین کلاغ ها) به سلیقشون نزدیک تر باشه چون توی این مایه می نویسن.واقعا ناراحت شدم که چرا زبان ترانتونو دارین تغییر می دین! به نظر من روی همون سبک ترانه، با همون قدر احساس قوی، و با همان لحن و زبان بنویسید و بهتر بنویسید. با امضای خودتون.حرفی که زدم نه اینکه سبک و قالبای مختلف ترانه رو ندید بگیرید ، فقط تو هرشرایطی جوری بنویسید که مخاطب از روی خواندن ترانه و شعرتون شما رو بشناسه ... نه از روی اسمتون ترانه هاتونو./ و اما این ترانه: تا جایی که متوجه شدم در اثر ویرایش حذف شده و دوباره روی سایت گذاشتین که ظاهرا بازم بعضی از بند های ترانتون نیست! برای همین بند هایی که دارم می بینم، از (بونه) توی "شبای بی فروغو بونه کرده" خوشم نیومد! آقای نوری هم اشاره کردن. فکر می کنم کلمه ی مناسب و عامه پسندی نیست.خودتون هم البته گفتین از این بند خوشتون نمیاد و حتما عوضش می کنید./ "تموم آدما با من غریبن دارم دنبال سایم راه میرم برای رفع این تنهاییه محض کلاغارو تو خونم راه میدم" با احترام به آقای شمس، دوست دارم این بندو. چون خودم حس خوبی ازش گرفتم و با توضیحی که برای انتخاب واژه ی (کلاغ) دادین درکش راحت تر شد.اما (می دم) و (می رم) هم قافیه نیستن./ حرف آخر، اینکه انگار این ترانه یه جرقه تو ذهنتون بوده و ادامشو خودتون گفتین برای اینکه تکمیل بشه.من این حسو نسبت به این کار و (شب کابوس) دارم! در حالی که دو ترانه ی دیگتون مشخصه که کاملا خودجوش سروده شدن! @};- هرچیزی که گفتم نظر شخصی من بود. مثل شما خیلی گل نمیذارم . ببخشید.همین یکی دو تا رو خیلی حساب کنید.امیدوارم ترانه ی بعدی صمیمیت شاعرانگی شما رو در خودش داشته باشه @};-
    • رضا معظمی سلام خانوم شکفته @};- ممنون از اینکه منت گذاشتین رو بنده و ترانم و بهمون سر زدین :-) بخدا خودم بودم 8-> باید عرض کنم این ترانه قدیمی تر از همه ی کارامه...نگران نباشید خانوم من فقط یه سری به همه جور سبکی میزنم تا خودمو تست کنم ;)) ممنون که حستون از کارو صریح گفتین.درسته میدم و میرم قافیه نیستن.بالاخره یکی گفت!!!چه تیزبین! =D> ممنون از همراه شدنتون با من تو مسیر این ترانه...چشم سعیم رو میکنم رضایتتون رو در آینده جلب کنم @};- همیشه باشید،همیشه منتقد باشید @};-
      • یاسمن شکفته خدا رو شکر که خودتون بودین! پس در نهایت فقط می تونم بگم از زبان ترانه ی(اشتباه)و(تموم سال پاییزه) بسیار لذت بردم و از دو ترانه ی دیگه کمتر.پیگیر ترانه های شما خواهم بود.سربلند باشید @};-
  • مجید شمس رضا جان من معمولا که نه همیشه نظرات دوستان را اول میخونم بعد نظر میدم .. تا اینجای کار متوجه هستم که احسان عزیز پای همه کارها دالسوزی به خرج میده و خسته نباشید داره کارش @};- با احساس مینویسی و این رو از کارهای قبلی و این کارت میشه درک کرد امیدم ماه توی آسمون بود که اونم پشت ابرا لونه کرده میدونم اونم از من دلبریده شبای بی فروغو بونه کرده رضا جان لونه کردن ماه متعارف نیست ، خونه بهتر هست به نظرم. شبای بی فروغ و بونه کرده // خب اگر نمیرفت پشت کوه دیگه شبا بی فروغ نبودن.. مگر اینکه ابرا جلوش را گرفته باشن که شما پیش زمینه نداری .. تموم آدما با من غریبن دارم دنبال سایم راه میرم برای رفع این تنهاییه محض کلاغارو تو خونم راه میدم ارتباط خوبی نیست رضا جان شما کجا راه میری که سایت مقابل خودت هست ؟ من تصویری مه میگیرم این هست که غروب پشت سر شماست حالا بذون پیش زمینه میری توی خونه و چرا کلاغا ؟ طبیعتا باید مولف هدفی داشته باشه و جای کلاغا میتونی خیلی موجود دیگه رو راه بدی :-) پرنده قحط بود داداش ;)) جغد که تنهاتر از کلاغه و میتونه همزاد خوبی باشه :) برای سرو صدا کردنم میتونی مرغ مینا بیاری که کلافت کنه :-) دیگه پرواز واسه من محاله با دستای خودم پرهامو چیدم تو بالش خاک کردم تا که شاید رو این بالش یه خواب تازه دیدم ببین خودت خودت را تنها کردی پس انقد غر نزن :-) پر را تو بالش خاک کردن صحیح نیست / صدای تیک تاک ساعت سرخ توی سینم داره کمرنگ میشه سرود لحظه های زنده بودن برای بودنم دلتنگ میشه پایان بندی مناسب تر میخواستم :-? در کل اینکه ترانه هات خیلی قبل ارتباط هستن و ازین جهت موفقی @};- @};- @};- برقرار باشی عزیز دل
    • رضا معظمی دست احسان نوری عزیز درد نکنه واقعن...این گل تقدیمش @};- در مورد اون بیت ماه پاسخی نمیدم چون اصلن دوسش ندارم و حتمن عوضش میکنم ;)) خب بریم رو بند 3: دنبال سایه راه رفتن از دید من 2تا معنی داره:1ــــ انقد تنهاس که سایشو دنبال میکنه 2 ـــ داره از نور دور میشه(پشت به نور حرکت میکنه) گزینه مورد نظر مؤلف هردو گزینه هست ;)) در مورد کلاغ هم چون کلاغ نماد دزدی،مرموزی،خبرچینی،یجورایی مرده خوری و غیره هست آوردم و کاملن عمدی بوده :"> بند 4: مجید جان داداشم این بیت چون انتزاعیه نیاز به یکم حرکت شاعرانه و رسوندن حسه ناراحتی از فقدان پرها داشت که مجبور به خاک کردن پرها شدم...به نظر خودم میشه استفاده کرد و تصویر خوبی میسازه پایان بندی هم موافقم.باید بیت آخر بهتر و ملموستر نوشته میشد ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اینها بازم دفاع یا توجیح نبود...اگه نرسونده به تازه کار بودن حقیر ببخش دوست من....قول میدم به زودی کارهای بهتری بنویسم و رضایتتو جلب کنم @};- خیلی منتظر بودم نظرتو راجع به این کار بدونم چون میخوام بازم بهترش کنم باید میدیدم کجاش کمو کاست داره :-x عزیز دلی مجید جان.شرمنده مزاحمت شدم داداشم. همیشه منتقد بمون @};- @};- @};- @};-
      • احسان نوری سلام به مجید و رضای عزیز این تنها کاریه که من با داشته های ناچیزم می تونم انجام بدم و امیدوارم تونسته باشم به دوستان کمک کنم @};- @};-
      • رضا معظمی فدای تو دوست عزیز ودلسوز بشم :-x احسان جان بند اول رو عوض کردم و بند دوم هم عوض خواهد شد...نسبت به تغییر اول نظرت چیه؟
  • رضا معظمی دوستان ترانه حذف شده ام(به دلیل ویرایش) دوباره برگشته.منتظر نقدتون هستم @};-
  • فریبا رستگار سلام جناب معضمی عزیز شما هم درست هم زمان با من وارد این آکادمی شدید ومعلومه مثل من تازه کارید اما این ترانتون روکه خوندم فهمیدم شما خیلی بهترازمن مینویسید واین ترانتون حس خیلی خوبی داشت @};- کتابم پر شد از نتهای هق هق صدای خیس و درد آلود یک مرد صدایی که تو اوج پر زدنهاش فقط دیوار خونه باورش کرد این بیت رو خیلی دوست داشتم به امیدموفقیتهای روزافزون شما. @};-
    • فریبا رستگار ببخشید نمیدونم چرااسمتون روغلط تایپ کردم جناب معظمی :">
    • رضا معظمی سلام خانوم رستگار @};- خشوع و افتادگی تو حرفاتون موج میزنه امیدوارم در کنار هم و تو همین آکادمی بستری واسه پیشرفت همه دوستامون از جمله شما و البته خودم فراهم باشه و بزودی کارها و شاهکارهای بزرگی از همین بچه ها بخونیم و لذت ببریم @};- همیشه باشید و رستگار بمانید @};- @};- @};-
  • معصومه قریشی تموم آدما با من غریبن دارم دنبال سایم راه میرم برای رفع این تنهاییه محض کلاغارو تو خونم راه میدم =D> =D> =D> =D> پسندیدم ، کار خوبی بود @};- @};- @};-
    • رضا معظمی لطف دارین...نقصهاشو خودم میدونم و میدونم شمام میدونین و به روم نمیارین :"> ممنون که وقت گذاشتین و ترانمو خوندین همیشه باشین دوست من @};- @};- @};-
  • احسان نوری رضا جان سلام ترانه زیبا و پر احساس است و چند نکته جزیی رو خدمتت عرض کنم __________ تموم رنگها از یاد رفتن .... کنار فصلهای تا ابد زرد وقتی رنگها از بین رفتن قطعاپس از اون و بلافاصله استفاده از رنگ زرد کمی با اشکال روبه رو هستش چون زرد هم یک نوع از رنگ به حساب میاد نتیجه اینکه استفاده از واژه تمام صحیح نیست و مفهوم رو دچار اختلال میکنه و بسیار یده که مادر ابتدای کار یا مطلع درگیر اشتباه در مفهوم بشیم یه پیشنهاد البته جسارتا تموم رنگها از یاد رفتن .... به غیر از فصلهای تا ابد زرد _______________ شبای بی فروغو بونه کرده با بونه مشکل داشتم این واژه همه گیر نیست و خیلی خیلی کم گفته میشه و صرفا برای قافیه آورده شده ________________ در ترانه مصراعهایی هست که من بسیار و بارها در ترانه دیگران دیدم و خوندم مثل تموم آدما با من غریبن - میدونم اونم از من دلبریده یا پرم از خاطرات ساکت و سرد البته این زمانی اشکاله که درترانه مصراعهای خوبی در کنارشون گنجونده بشه و مانعه حس انگیزیه لازم بشه __________ در مجموع کار قابل قبوله و در بعضی بندها پرداخت خوبی داره جسارت منو ببخش رضای عزیز @};- @};-
    • رضا معظمی سلام احسان جان...خوشحالم که به ترانم سر زدی...یجاهاییش عوض شده داداشم.حرفاتو با گوش جان نوش کردم...بند ماه هم به زودی عوض خواهد شد.ممنون که هستی....همیشه منتقد باش @};- @};- @};-
  • مجید صادقی سلام رضا جان ترانه زيبا و رووني بود فقط اين قسمت رو نتونستم روون بخونم تو بالش خاک کردم تا شاید
  • آزاده ربانی سلام ..بسیار زیبا پر تصویر خوش لحن و با احساس ..آفرین . =D> =D> @};- @};-
  • ساحل یاوری سلام آقای معظمی عزیز :-) ترانتون خیلی زیباست و به نظرم نسبت به کار قبلیتون خیلی پیشرفت داشتین تبریک می گم =D> فقط قسمت تو بالش خاک کردم تا شاید به لحاظ تعداد هجا ها و وزن با بقیه ترانتون فرق داره . موفق باشید @};- @};- @};- @};-
  • عليرضا عباسي سلام عزيز ديماهي كار خوبي بود مصرع تو بالش خاك كردم تا (كه) رواحتمالن يادت رفته بنويسي اونجوري وزن اون قسمت درست ميشه. @};- @};- @};-