فرصت
راهی به شب نمونده فرصت برای ما نیست
این آخرین نگاهه که بعدِ اون صدا نیست
این سرنوشت ما بود باید که بگذریم ما
از من و تو تو و من ، بدون حرف و اما
این روزگار بی جون از ما گرفته جونو
دریده سینه ها رو شکسته استخونو
برای رفتن ما راهی نذاشته در پیش
جز راه تلخ تقدیر ، تقدیر بی کم و بیش
دلم میخواد بباره ابر سیاه چشمام
تا لحظه های آخر تا آخرین نفس هام
شاید بگیره آروم دلِ شکسته من
ولی بعیده جونی بمونه واسه من!