راوی قصه عجب صبر عجیبی دارد !
گوش کن قصه ی من شرح عتیقی دارد
کد خدای دهشان اسب نجیبی دارد
که شبانه سر از اسطبل تو در می آرد !
و خیانت… که عجب طعم عجیبی دارد …
شاپرک در پی فندک ، شمع در خواب عمیق
کیک گندیده به حق ، جشن غریبی دارد …
بهر افروختن شمع ترک خورده ی خویش
در سرش نقشه ی یک جنگ صلیبی دارد!
راستی یونجه ی اسطبل تو بد شیرین است !
که خر حامله دل درده عجیبی دارد
خروهمسایه همه شاد و سراپا مسرور !
در دلش حامله خر ، اسب نجیبی دارد !