بوی خون…
کمر درد دارم،الان چند روزه/چه سنگین شده بارِ عشقت رو دوشم
چطور با نبودم کنار اومدی و/ گذاشتی لباس جدایی بپوشم
کجایی ببینی که دستای سردم/ تو آتیشِ این عاشقی گُر گرفته
به قصدی که رویاشو با تو بسازه/تو مُشتش به سختی یه آجر گرفته
من و مرگ با هم داریم شعر میگیم/ببین بوی خون میده این جوهرِ من
تو یادت شده مثلِ پُتکی و هر شب/ یهو میزنه بی هوا تو سرِ من
میخوام سفره ی شام و با اشتها /واست شیک و پُر آب و تابش کنم
واسه پیش غذا قصد دارم دل و/ با آتیش ِعشقت کبابش کنم
بزار پیش بینی کنم لحظه ای/که خیلی ام از این زمان دور نیست
همون لحظه که رو تنم میکشی /سفیدی که پیراهنِ تور نیست
همون لحظه که با تمام وجود / پُر از گریه میشی و آه میکشی
با حسرت داری رنگ آینده رو / به اندازه ی شب سیاه میکشی
 
				 سجاد شکوهی	
			
			@};-  =D>
سجاد شکوهی	
			
			@};-  =D>		
	
	 مهرناز عطایی	
			
			سلام عزیز.. خوندمت...من ومرگ .....اینجا خوب بود..و سفیدی که پیراهن تور نیست.... آفرین... این دو آیتم به همه چی چربید! باز بنویس اما با قدرت بیشتر
مهرناز عطایی	
			
			سلام عزیز.. خوندمت...من ومرگ .....اینجا خوب بود..و سفیدی که پیراهن تور نیست.... آفرین... این دو آیتم به همه چی چربید! باز بنویس اما با قدرت بیشتر		
	
	 معصومه قریشی	
			
			خیلی زیبا و با احساس بود  لایک @};-
معصومه قریشی	
			
			خیلی زیبا و با احساس بود  لایک @};-		
	
	 سامان سعیدی	
			
			زیبا بود ....آفرین
سامان سعیدی	
			
			زیبا بود ....آفرین		
	
	 ترانه رفیع نظر	
			
			خیلی قشنگ بود
ترانه رفیع نظر	
			
			خیلی قشنگ بود		
	
	 پنجاه درجه
پنجاه درجه قصه ی باغ
قصه ی باغ بی خیالت شدم
بی خیالت شدم