درمان
توی شبهای تنهایی /به دنبال تو میگردم
که با اعجاز چشمونت/شاید درمون بشه دردم
فقط دست پر از مهرت/واسه دستام یه همراهه
زلیخای دل من شو/که یوسف بی تو در چاهه
تموم آرزو هامو/تو چشمای تو میبینم
توی کالسکه ی مهتاب/بدون تو نمیشینم
باید رد شم از این دریا /تو این تاریکی مطلق
دارم پارو زنون می رم /منم تنها توی زورق
شبیه روزای ابری/چشام از غصه نمناکه
می دونم که نمی دونی /چقد این قصه غمناکه؟!
همیشه قصه ی فرهاد/دلم رو غرق خون میکرد
چشام و خیره بردردو شکوه بیستون میکرد
نه من با تیشه جنگیدم./نه داشتم همت فرهاد
نه اون عشق بزرگی که/ همیشه مونده تو ی یاد
ولی بی تیشه هم میشه/ که کوها رو بلرزونی
با اینکه نام پاک عشق/نمی مونه به اسونی
-
فقط دست پر از مهرت/واسه دستام یه همراهه سلام مهدی عزیزم اومدم پای شعرت تا بوی صفاتو حس کنم ابر مرد! جایی که مهدی صفا نباشه کوچکترین شاگردش هم نیست قدردان زحماتت هستم و تا همیشه با تمام ظرفیت قلبم دوست میدارمت سبز باشی و پیروز استاد نیک اندیش و غیرتمندم@};-
-
آقای صفا راستش اندازه یه کوه درد پشتمه امروز صفحه های دوستان را که می خوانم شرمنده ادبیات می شوم... از انجا که از زمان حضورم در این سایت حضور مهربان و صمیمی و منتقدتون رو در کنارم حس کردم امروز من می خواهم لب به گله بگشایم ... جناب صفا آیا به نظرتون درسته یه صفحه ترانه تبدیل بشه به این جور حرفا که ساده اش اینه من دختر باز نیستم ... من پسر باز نیستم ... من زن دارم ... من بچه دارم ... من دوست پسر فابریک دارم و ای وای زشته به خدا خیلی زشته ( به قول مرحوم فروغ فرخ زاد دنیای بشکن زدن و لوس بازی عروس دوناد بازی و ناموسبازی ) به نظرتون توی همچین فضاهایی یه شاعر درست و حسابی ظهور می کنه ؟ به نظرتون خیلی تکراری نیست که سریعا در یک محیط مجازی جناح بندی ها شروع بشه دوستا و دشمنا از هم تفکیک بشن بیزینس باب بشه کل کل های گسترده ( عمدتا از طرف آقایون ) آغاز بشه اقا صد رحمت به دوران جاهلیت ما که از اون موقع هم بد تریم ! دلم به اندازه تعداد نفس ها و اشک هایی که سر دونه دونه شعرام هدر کردم گرفت ... از دوستان خواهش می کنم از من انتظار نداشته باشند پای شعر کسی بیام ... نظر خصوصی هم ندن که منتظرت در پای آخرین ترانه ام هستم ... اگه خوندن کامنت ها بخواد منو کلا از نوشتن باز داره ترجیح می دم نخونم ... ترجیح می دم نفهمم که چه کسایی اسم ادیب و شاعر رو ی خودشون گذاشتن و دعوا سر لحاف ملا آقا جان شما دختر باز یا پسر باز اینجا چرا مطرح می کنید ...زشته به قول معروف خز و خیل بازیه ... اینجا هم کسی گیر نده تو خیابون می ده سر کار گیر می ده تو یاهو مسنجر گیر می ده اینجا ما برای یه چیز دیگه اومدیم شما رو به خدا قسم می دم سایت رو از یان وضعیت اسفناک که دچارش شده نجات بدید و گرنه تک تک شاعرای خوب رو از دست می دیدید و می مونید با یه چت روم !
-
ممنون جناب صفا. خیلی زیبا بود... ترانه های شما رو که میخونم نمیدونم چرا یاد اشعار قیصر امیر پور می افتم... نمیدونم چرا... شما میدونی چرا؟ ! احساس میکنم توی احساس، خیلی نزدیکید به ایشون... :-) ترانه ی آرامش بخشی بود.ممنون عزیزم.خیلی دوستش داشتم.خیلی شیرین بود. @};-
-
با این که ترانه ات زنده ست نفس داره اما طفلکی تب داره @};-
-
درود بر مهدی عزیز و نازنین شاعر و ترانه سرای توانمند وقتی از تو میخونم لبخند از لبم جدا نمیشه از لمس احساس زیبات توی شبهای تنهایی /به دنبال تو میگردم که با اعجاز چشمونت/شاید درمون بشه دردم شاد باشی و همیشه عاشق @};-
-
مهدی جان کاراتو دوست دارم میخونم و لذت میبرم موفق باشی @};- لایک :-x
-
سلام به به عجب شعری عجب واژه هایی عجب چینش کلماتی عجب احساس نهفته ای در پشت آن @};- @};- @};-
-
سلام =D> خیلی زیبا بود و دوسش داشتم ممنون
-
فقط دست پر از مهرت/واسه دستام یه همراهه زلیخای دل من شو/که یوسف بی تو در چاهه من این بندو خیلی دوست داشتم،بی زحمت بپیچین ببرمش :-) @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
مطالب پیشنهادی