درمان
توی شبهای تنهایی /به دنبال تو میگردم
که با اعجاز چشمونت/شاید درمون بشه دردم
فقط دست پر از مهرت/واسه دستام یه همراهه
زلیخای دل من شو/که یوسف بی تو در چاهه
تموم آرزو هامو/تو چشمای تو میبینم
توی کالسکه ی مهتاب/بدون تو نمیشینم
باید رد شم از این دریا /تو این تاریکی مطلق
دارم پارو زنون می رم /منم تنها توی زورق
شبیه روزای ابری/چشام از غصه نمناکه
می دونم که نمی دونی /چقد این قصه غمناکه؟!
همیشه قصه ی فرهاد/دلم رو غرق خون میکرد
چشام و خیره بردردو شکوه بیستون میکرد
نه من با تیشه جنگیدم./نه داشتم همت فرهاد
نه اون عشق بزرگی که/ همیشه مونده تو ی یاد
ولی بی تیشه هم میشه/ که کوها رو بلرزونی
با اینکه نام پاک عشق/نمی مونه به اسونی