روح سرد
چقد سردم کنار تو ولی حالت رو می فهمَم
نگورفتم بدون تو چه بی اندازه بی رحمَم
من و سنگینی دردی که امروزم رو بد کرده
همون دردی که بی رحمِ تموم راه و سَد کرده
برو خوبم که مجبورم دلم طاقت نمیاره
با این فکرای سردرگم با این حالی که بیماره
چه احساسی تو چشماته که اشکاشو رَوون کرده
چشای خوب و پاکی که دلم رو غرق خون کرده
نگاهت میکنم اما نگاهم سردِاحساسش
وجودتو وجودم بودکه پرپر شد گل یاسِش
نمیدونی چقد سخته کنارش مثل کوه باشی
درونت مثل آتیشی که باید ساده تنهاشی
اگه میگم که ترکم کن اگه باتونمی مونم
خودم داغونِ داغونم نگو چیزی نمیدونم
چه دردی تو تنم دارم همینجا آخر خطِ
دارم مرگم رو می بینم چه دل کندن ازت سختِ
…………………………………………….
دوستان این ترانه ی اصلاح شده ی ترانه ی قبلیم هست امیدوارم ترانه خوبی شده باشه
منتظر نقد زیباتون هستم با مهر فریبا@};-
-
فریبای نازنین دیر اومدنم رو نذار پای نخوندن ترانه که بر عکس چندین بار خوندمش،خیلی عالی شد این بار ،چقدر خوبه که به نظرات و انتقادای دوستات اهمیت میدی و خیلی زود ادامه ترانه رو عوض کردی؛مرسی @};- @};- @};-
-
سلام ترانه ت بعد از ویراش بهتر شده و خوشحالم که تونستی به این خوبی درش بیاری تومیتونی ترانه سرای خوبی بشی اما نیاز بیشتر به مطالعه ترانه ای خوب و تجربه داری تا بتونی ترانه های ماندگاری به ثبت برسونی با توجه به سن کمت جای پیشرفتت بسیاره سعی کن زبان خودتو پیداکنی ودیگران رو تکرا نکنی بنویس اما متفاوت @};-