دارِ مکــــــافات

دارِ مکــــــافات

تو نیستی و بوسیدنِ عکسات،راهـــــی واسه، جُبـــرانِ مافاته
اُوردنِ اسمـــت برام خیلـــی ،مقدســـــه، ذکــرِ منــــاجاته
تاوقتی با فکــرِ تو میخــوابم،تا وقتی با یـــاد تو پا میشم
شبـــــایِ مـن تجسُمِ مرگــــــه،روزایِ عمرِ من ، مجـــازاته
چشمام به راهتـــه از اونــروزی،که راهتــــــو ازم جداکردی
دل ،تشنـــــه یِ یه قطـــره دیـــدارِه، ،دنبـالِ یه وقتِ  ملاقاته
میگـــن اگه اونی که دوس داری،یادت نباشه زود میمیــری
حـــالا بیـــا،دوباره دوری کــن،این فرضیـــه قابـــلِ اثبــاته
شایـــد قراره برنگــــردی تا، منـــو از این مُــردن بترسونی
از چی بترسم، وقتــی دور ازتــــو،این دل یه عمره گورِ امواته
دنیام شبیـــــهِ برکــــه ِی آبی،که تو خــودش افتاده میگنده
از حرکـت ایستادم، درست مثــــلِ، یه ساعتِ بدونِ شمـــاته
کجا داری میری با خونسردی؟ این راهو داری میری برگردی
راهِ فـــراری نیست از دســــتِ ،دنیایی کــــه دارِ مــُــکافاته

 

پ.ن:این غزل ترانه از معدود تجربه های من در این غالب هست

تشکر میکنم از(سعیده پور محمد عزیزوآرش توفیقی عزیزم

خط سوم این ترانه بشدت

باید تغییر پیدا کنه.سعی کردم نظر آرش و پیاده کنم ولی

این نظر بحدی درگیرم کرد که هیچ کدوم ازتلاشام

راضی ام نکردن) اولین کسانی بودن که این

کار و بزرگوارانه شنیدن و نظرشون رو به من اعلام کرد

امیدوارم کمبودهایی که این کار داره شما رو از

وقتی که برای خوندن گذاشتین پشیمون نکرده باشه

همونطور که میدونین غزل ترانه سختی ها ومحدودیت های

خاص خودش رو داره.ممنونم از لطف وهمراهی همیشگیتون

https://www.academytaraneh.com/62421کپی شد!
1158
۶۲

  • آرش توفیقی سلام دادا ... اینکه دیر پای ترانه ت رسیدم ، اول به خاطر این بود که همه ی نظرات رو بخونمو یک نظر جامع در مورد کارت بنویسم و دوم به خاطر مشغله و سفری که به خاطر نمایشگاه کتاب به تهران داشتم از اینکه پای ترانه ت اسمم رو آوردی سپاسگذارم ، اما واقعیت اینه که من در مورد دوتا قافیه و از اینکه از مستقیم گویی پرهیز کنی ، کمک خاصی در غزل ترانه ت بهت نکردم ، و هرچه بوده از برکت ذهنیت شاعرانه ی خودت بوده ... رسول عزیزم ، غزل ترانه که از اسمش هم پیداست ، نوع نوشته ایست که از تلفیق دو قالب ادبی به دست می آید ، البته ترانه به عنوان زبان و غزل به عنوان قالب ... نوشتن غزل ترانه حداقل برای من یکی از مشکل ترین نوع قالب هاست ، که تا امروز جسارت این را نداشته ام که حتی امتحانش کنم ! این که در اولین تجربه توانسته ای تا حدود بسیاری زیادی چارچوب های اصلی را رعایت کنی ، یعنی در تجربه ی دهمین غزل ترانه بسیار موفق خواهی شد . همه ی دوستان نظرات خود را ، مخصوصا " جواد پوران " عزیز بصورت موشکافانه در اختیار تو گذاشتند و به نظرم برخی درست و برخی سلیقه ای بوده ست . اما مهمترین نکته این است که تو به عنوان صاحب اثر هر کدام از نظرها را که به دردت می خورد در خود ذخیره کنی و هرآنچه را که نمی پسندی قبول نکنی ، یعنی این ساده ترین حقی ست که می توان برای مولف در نظر گرفت . زبان کار مهمترین ویژگی یک شعر می باشد ، و زبانی که در اثر تو بود ، برایم زیاد جالب به نظر نمی رسید ، زیرا می توانست خیلی لطیف و هنری تر به بیان موضوع بپردازد . از تو می خواهم که پای کلماتت لجاجت به خرج ندهی و اگر نقد مخاطبت قابل درک بود زود به آن عمل کنی ، در غیر اینصورت تلاش برای قانع کردن مخاطبت نکنی و بگذاری که این تلاش را اثرت انجام دهد نه خودت !!! #### در ضمن همیشه حواست به تلفنت باشد ، چون شاید شخصی مثل " آرش توفیقی " با تو تماس بگیرد ، که اگر تلفنش پاسخ داده نشود ، دیگر زنگ نمی زند چون مطمئن هست که شماره اش به گوشی ات افتاده پس موظفی با او تماس بگیری !!! #### سعی کن حالا که اولین تجربه را در غزل ترانه محک زدی ، این نوع نوشته را جدی بگیر ، زیرا خیلی کم در ترانه ی ایران به صورت قالب غزل نوشته می شود ، جز معدود افرادی که تو هم می توانی جزو آنها شوی البته جزوی موفق و انکار نشدنی . دادایی دادا آرش دادای خودت @};-
  • علی نصرالله زاده =D> =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};-
  • سید مجتبی حسینی مرسی @};-
  • مجید صادقی عالی بود @};-
  • میلاد ماهیار رسول آدینه مردی ریز نویس و سبز نویس که همیشه باید جشام درد بگیره تا شعرای قشنگشو بخونم آخرشم داد بزنم آقا کامپیوتر کلی ابزار خوب داره ازشون استفاده کن به چشم ما هم اهمیت بده
    • رسول آدینه میلاد عزیزم سلام وببخشید نمیدونم مشکل از کجاست من قسمت ویرایش که میرم تایپ کارو انجام میدم با فونت 6 وتو سیستم خودم بزرگ میفته توروخدا ببخشید باعث زحمت میشم چند بار فونتی دیگه رو امتحان کردم ظاهر کار خیلی خیلی بهم میریزه ببخشید داداشم @};- @};- @};-
      • میلاد ماهیار خوب این که کاری نداره از ورد کارتو کپی نکن همینجا یه صفحه جدید باز کن و توش تایپ کن خودش خود به خود درست میشه @};-
  • فروغ حیدری درود این غزل ترانه هم از ون ترانه هایی بود که امروز عصرم رو شاعرانه تر کرد به خاطر این احساس ازتون ممنونم @};- @};- @};-
  • محمدجواد اسماعیل نیا سلام استاد ادینه گل دیگه باید مثل کبک سرم روبکنبم زیربرف=ازشرمندگی واقعا شرمنده ام که اینقدر دیراومدم این اوضاع بهم ریخته یکم حالموگرفته بود ترانت خیلی زیبا سرودی تبریک میگم امیدوارم که زنده باشی ما(من وخودم) ازترانه های زیبات لذت ببرم یا علی مدد @};-
  • محمدرضا رجب پور کوتاه،زیبا و شدیدا هنرمندانه! عالی بود رسول عزیز(البته تو به عالی بودن عادت داری!) @};-
  • علی قانع سلام رسول جان....اینم مثل کارای قبلیت 20بود =D> =D> =D> =D>
  • وحید بیاتی درود دوست عزیز مشکل وزنی به شدت به کارتون لطمه زده اگر ویرایش کنید مطمئنا زیباتر از این هم میشه @};-
    • رسول آدینه علیک سلام وحید جان خوبی عزیزم کدوم قسمتِ کار اون مشکلِ شدیدِ وزنی رو داره خوشحال میشم در صورت امکان اشاره ای داشته باشی @};-
  • علیرضا روشنی سلام رسول جان. من كا رو پسنديدم و كامنتها رو خوندم ولي بايد به جواد عزيز عرض كنم كه مناشفانه در مورد گنديدن مخالفشم چون به شدت سر جاش نشسته... فقط يه مورد تو بيت چهارم "دوباره دوري كن" تو كل كار داري از معشوق برگشتنش رو طلب ميكني... اينجا ميگي دوبارا دوري كن كه اين فرضيه اثبات بشه. خب اون دوره و اين فرضيه بايد اثبات شده باشه قبل اينكه اين حرفو بزني ديگه... قلمت پايدار @};-
    • رسول آدینه علیک سلام علی جان ممنونم در مورد نظر محترم و قشنگت آره اتفاقا در اون مورد با جواد هم عقیده ای و منم توضیحی دادم ولی توضیح روا نبود.....مشکلاته کارو میپذیرم @};-
    • جواد پوران علیرضای عزیز از لحاظ زیبایی شناسی کلمه ی گندیدن ارزشش صفر .من با نشستن یا ننشستن گندیدن کاری ندارم .چون در نقد نشستن کلمه ایی رو توی کار باید به فراخور ترکیبات و با دلیل بیان کنیم.به نظرت احترام میذارم اما به شدت کلمه ی گندیدن اوردنش تو این کار اشتباهه.در شعر همه ی کلمات میتونن در اثر بشین اما ایا زیبایی در کلمات به یک اندازس؟ایا به جای گندیدن کلمه یا ترکیب بهتری نبود برای قرار دادن در کار .شاعر کندیدن رو اورده برای اینکه به معشوق بگه بی تو هیچ میشم. بنظرت نمیتونست زیباتر بیان کنه. بدلیل همین دلایلی که گفتم کلمه ی گندیدن اوردنش در کار به شدت غلطه.موفق باشی @};- @};- @};- @};- بیا برات گلم فرستادم
      • رسول آدینه جواد جان بازم سلام @};- من همه جا در خدمتم با اجازه علی روشنی عزیز @};- جواد جان برکه ی آبی که در آستانه ی مرداب شدنه بوی گند ازش به مشام میرسه متعفن شده چه صفتی باید براش بیاری که این حالتشو براش توصیف کنه!!! ما در ضرب المثلای قدیمی داریم وای به حالی که بگندد نمک که اتفاقا تو مناسبات اجتماعی خیلی ازش استفاده میشه وجا افتاده ویامهدی اخوان ثالث مگر دیگر فروغ ایزدی ، آذر مقدس نیست ؟ ! مگر آن هفت انوشه خوابشان بس نیست ؟ ! زمین گندید !! آیا بر فراز آسمان کس نیست و.... از کتاب( ازین اوستا) @};-
  • ازاده ربانی سلام بسیار زیبا بسیار عالی @};- @};- =D> =D>
    • رسول آدینه علیک سلام خانوم ربانی عزیز و محترم دستتون درد نکنه لطف دارین @};- من نسبت به مطالعه شما در زمینه ی ترانه ارادت ویژه دارم حتی اگه تو نظرتون میگفتین خیلی خیلی ضعیف بود.ممنونم @};-
  • پریسا محمدپور درود جناب ادینه مثل همیشه زیبا و پر از احساس سرودید =D> @};-
  • پگاه دهقاني بسیار زیبا بود رسول جان مثل همیشه =D> =D> =D>
  • فریبا سید موسوی درود بر شما آفرین رسول عزیز .غزل ترانت خیلی دلنشین بود .سالم و قوی .از نگاه خوب جناب توفیقی و سعیده ی عزیزم هم تشکر می کنم . این بیت رو خیلی دوست داشتم از چی بترسم، وقتــی دور ازتــــو،این دل یه عمره گورِ امواته =D> =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};-
  • عباس غلامی مقدم @};- =D> @};-
  • سهیل پیلتن درود رسول جان تجربه خوبی بود خوشحالم که قالبهای مختلف رو امتحان میکنی و به فکر پیشرفت هستی کار بسیار زیبایی بود مطمئنم با پتانسیل و تلاشی که داری حتما در اینده در این قالب کارهای بی نظیری ازت خواهم خواند سپاس @};- @};- @};-
    • رسول آدینه ممنونم سهیل عزیزم سهیل جان ممنونم از این طرز دیدگاهت که به سر کشیدن به تمام غالب ها تشویقم میکنی و قدرت ریسک رو تا رسیدن به یه مقصد خوب به من میدی دستت درد نکنه @};- @};-
  • سعيد سلطاني =D> =D> =D>
  • حانيه ميرسعيد اين فرضيه قابل اثباته =D> =D> به ديدنم بيا رسول ادينه عزيز
  • سامان جاويدان سلام داداشم ایول داری لایک .. تو نیستی و بوسیدنِ عکسات،راهـــــی واسه، جُبـــرانِ مافاته اُوردنِ اسمـــت برام خیلـــی ،مقدســـــه، ذکــرِ منــــاجاته تاوقتی با فکــرِ تو میخــوابم،تا وقتی با یـــاد تو پا میشم شبـــــایِ مـن تجسُمِ مرگــــــه،روزایِ عمرِ من ، مجـــازاته
  • آیدین صبور خیلی هم خوبه هیچ مشکلی با من نداره، منم هیش مشکلی باهاش ندارم. فقط شانس آوردی گفتی غزل اگه نمی گفتی الان یه سری دوست داریم سریع میومدن رو خط آقاااااا این قافیه اش اونجوریه هااااااااا مخلصیم
  • معصومه قریشی سلام رسول جان مثل همیشه بکرترین عاشقانه ها رو از قلمت خوندم =D> =D> فقط چرا وزن به این سختی و سنگینی و کم کاربردی رو انتخاب کردی ؟؟؟ :S برای ترانه یه کم زبان کارت ثقیل نیست ؟؟؟بعد چرا شروع مصرعات بدون هیچ ترتیب خاصی بلندو کوتاه شدن ؟؟؟ :S مثلا تو مصرع از حرکت ایستادم اگه حرِکَت بخونیم که زیاد جالب نمیشه اگر حرکت (صامت) بخونیم هم که میشه ( - - - - ) نبودن هجای کوتاه یه کم وزن و شکل دار می کنه ، نمی کنه ؟؟؟ :-? امیدوارم جسارتم رو ببخشی داداش گلم ، در حدش نبودم فقط نظرمو گفتم :"> مانا باشی و نویسا @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • رسول آدینه علیک سلام خانوم قریشی عزیز ممنونم از لطفتون من قبلا یه بحثی با جواد پوران عزیزم داشتم در مورد ترانه ی مکتوب و ترانه ی شنیداری منکر سکته ها هرچند از دید خودم خفیف در کار نیستم مخصوصا این مصرعی که شما اشاره کردی و خیلی شک داشتم ولی با خوندن کار دیدم نه اونطور که فکر میکردم نمیشه کلا هر توضیحی در این باره جنبه ی فنی نداره ودفاعِ بدونِ برهان دقیقه شاید فقط شنیده شدن کار بتونه این ابهامات بجا رو حل کنه -------------------------------------- خیلی خیلی خیلی ممنونم از نکته سنجیتون خیلی @};- @};- @};-
  • حسین خزایی به شخصه معتقدم تلاش برای تجربه فضاهای جدید و عدم محدود بودن در یک فضا برای هنرمندی که به یک سبک و فضای خاص تسلط کامل داره می تونه سکوی پرتابی باشه و همین که فضای ذهن و وسیع میکنه . تلاشت همیشه ستودنی بوده . موفق باشی رسول عزیز. @};- @};-
    • رسول آدینه حسین عزیزم خیلی ممنونم بابت این طرز دیدگاه که ارزش داره من در جواب سهیلم گفتم این نوع دیدگاه باعث میشه راحت تر پامونو تو عرصه های دیگه برداریم.ممنونم @};- @};-
  • سعیده پورمحمد میگـــن اگه اونی که دوس داری،یادت نباشه زود میمیــری حـــالا بیـــا،دوباره دوری کــن،این فرضیـــه قابـــلِ اثبــاته... @};- @};- @};- سلام رسول جان با اجازه ت مي خوام در رابطه با كامنت جواد پوران عزيز صحبت كنم،اون قسمتي كه گفتن اگه رسول آدينه با پرنسس نمره ش 10 بود الان زير صفره! *** دوست من،براي يه ترانه سرا نوشتن در قالب غزل-ترانه به هيچ وجه كار راحتي نيست خصوصا در اولين تجربه! من خودم چند بار سعي كردم اين فرم و تجربه كنم اما به نظر خودم موفق نبودم چون چيدمان قافيه ها و اين كه درست رعايت بشن كاملا دست و پاي احساست و مي بنده و براي ما كه با چهارچوب قالب هاي شعري كلاسيك آشنايي چنداني نداريم زمان زيادي لازمه تا بتونيم مثل ترانه با اين فرم راحت كنار بيايم. وقتي به شاعرانگي اين كار به عنوان اولين تجربه ي رسول آدينه تو اين سبك نگاه مي كنم بر خلاف شما خيلي اميدوار مي شم به اين كه در ادامه و به مرور مي تونيم منتظر سورپرايزهاي بزرگي از قلم رسول عزيز باشيم و حدااقل از نظر من استارت خوبي بود. البته اين رو هم بگم با بعضي نكاتي هم كه گفتيد موافقم (مثل سكته هاي وزني و ...)و مي دونم كه رسول جان حتما براي كارهاي بعدي صحبت هاي شما و ديگر اساتيد و مدنظر قرار مي ده تا دُز سورپرايزي كه گفتم بيشتر بشه! براي هردوتون آرزوي موفقيت مي كنم و هميشه منتظر خوانش احساستون هستم. :-) @};- @};-
    • رسول آدینه سعیده جان ممنونم از لطف و همیاری همیشگی ات @};- @};- مشکلی نیست نوع دیدگاهها متفاوته وقتی جواد میگه سهل انگاری همونقدر خوشحال میشم که تو میای و از نقاط قوت و ضعف کار میگی نقد تند هم خوبه فقط نباید به حاشیه کشیده بشه من از جهان بینی خودم دفاع کردم شناخت ظاهری وحسیمو سعی کردم با هنر تلفیق کنم و از این تلفیق یه پیام هر چند محصور به دنیای درون خودم باشه رو انتقال بدم تو این انتقال یه نقاط ضعفی پیش میاد ویه نقاط قوتی ولی همونطور که به یکی از دوستان گفتم پایه های کار بر مبنای یه اصل وجودی وحقیقیه که هر کس به فراخور موجودیت و دنیای اطرافش اون رو ترجمه میکنه و آزاد اندیشی حکم میکنه حالا که اثر و مال خودش میدونه(واین جای مباهات داره بنظرم)وافتخار که یکی روی کارت حساس باشه ووقت بزاره و اونو کالبد شکافی بکنه سعیده جان خیلی خیلی ممنونم از دلگرمی دادنت @};- @};-
  • حسان.طاهری درود فراوان... دوست گرامی سروده های شما را تقریبا پیگیری میکنم و میخوانم ...اما آنچه لذت کار را کمی برایم تلخ میکند پانوشت هایتان و اظهار ارادت هایتان است که به شخصه نمیتوانم بپذیرم شاعری که بخواهد صاحب تالیف باشد فردیتش را ندیده بگیرد و دائمن خودش را زیر سایه ی الطاف فلان دوست یا فلان شاعر و یا فلان و بهمان کس !!!بداند و آن را پای ترانه هایش فریاد بزند...تازگی ها هم که توی آکادمی به دلایلی که درکش سخت نیست بسیاری اقدام به اظهار ارادتهای کلان میکنند که تقریبا دارد به یک متد برای دریافت مقبولیت تبدیل میشود... از هرچه بگذریم غزل-ترانه ی زیبایی بود انشالله در پستهای بعدیتان حضوری پررنگتر خواهم داشت... درپناه شعر/با یک رز صورتی @};-
    • رسول آدینه سلام احسان عزیزم ممنونم از لطفت واینکه پیگیر کارم هستی این خیلی خیلی باعث افتخاره من تا حالا فکر میکنم دو یا سه پی نوشت داشتم یکی برای مادر که گفتم هوای فرشته ها رو داشته باشیم یکی برای خانم غفوری و الهه ی صادقی که از فونت شاکی بودن و نتونستم عوض کنم و معذرت خواستم یکی برای خانم ذوالقدر که در ترانه باران باهاش مشورت داشتم.............آخری هم این بوده میپذیرم اگـــــه اشتباهی رخ داده ولی خدا رو شاهد میگیرم اصلا قصد تعارف و یا به تعبیری نان غرض دادن نبودم ما همه اینجا از یه صنفیم یه صنف که اتفاقا مظلومم هست من تو انجمن های شهرم هم شرکت نمیکنم بخاطر فضایی که خودت میدونی ولی اینجا گاهی با یه اسم بردن از کسی که کمکی بهم کرده تشکر گذرایی میکنم خیلیا هستن تو این زمینه جواد پوران عزیز که از اول همراه بوده خانوم موسوی و آیدین قره باغی و..... که اسماشون خیلی زیاده که واقعا در تماس بودم از طریق آکادمی یا تماس واین اسم بردن رو رفتن زیر سایه ی کسی نمیدونستم وکسی هم بنظر با این تشکرها بزرگ ویا با تشکر نکردن کوچیک نمیشه چه عیبی داره خیلی نکاتو دوستانه ببینیم با همه ی این تفاسیر اگه تشکر کردن برداشت بدی بهمراه داره واین نکته مورد انتقاد جدی دوستان و شما باشه دیگه پی نوشتی پای کار نمیزنم....................خیلی خیلی ممنونم داداش @};- @};- @};- @};-
  • احسان نوری سلام رسول دوست داشتنی اینکه دغدغه تجربه فضای جدید روداری بسیار ستودنیه اما امیدوارم از کارهای فضای بسیار زیبای همیشگیت دور نشی @};-
    • رسول آدینه سلام احسان جان داداش عزیزم ممنونم از این نکته که ب دغدغه های جدیدم توجه داری واین خیلی خیلی خوشالم کرد چشم در صورت موفق نبودن به خودم که بهش لطف داری(مگه نه اون خودمم جایگاهی نداره) رجعت میکنم دستت درد نکنه داداشم @};-
  • الهه صادقي سلام و درود برادرم @};- شرمنده كه پاي ترانه ي قبلي حضور نداشتم......... :-( ترانه ي زيباتونو خواندم و لذت بردم... تجربه ي جديد و دلنشيني بود... شروع ترانه رو خيلي بيشتر دوست داشتم... موفق باشيد @};- @};-
  • جواد پوران سلام عذر میخوام پیشاپیش از نقدم اما مجبورم رسول جان این کار ترانه س.زبان کار ترانس بسیار بسیار اثر ضعیف.به شدت ضعیف زبان ترانه.رو تو قالب غزل اوردی اما اسلوب ترانه رو حفظ نکردی. کار عاشقانه س .اثر عاشقانه المان هآیی داره که در کارتو فقط در خط اول دیده شد میگنده اون وسط چیکار میکنه،؟ ایستادم.تو این کار چیکار میکنه؟ من.تعجب.میکنم چرا آرش بهت نگفته تو کاره عاشقانه به این.شکل اوردن.کلمه ی میگنده تمام حس عشق رو از کار میندازه از لحاظ لحاظ وزنی رکن اول کار دچار سکته س. مستفعلن مستفعلن فعلن.این وزن کاره خط اول با هجای کوتاه آغاز میشه که کاملا کار رو سکته شروع میکنه شبای من تجسم.مرگه بازهم سکته داره شب های من تجسم.مرگه.این درستشه کجا داری میری با خونسردی؟بازهم دو هجا سکته وزنی اما کار از لحاظ مفهوم تو خط اول میگی راهی واسه جبران مافاته. به شدت پرداخت تو این خط ضعیفه. خب منظورت جبران اشتباه بوده باید اشاره کنی چه اشتباهی وگرنه مخاطب گنگ.میمونه.و اینکه خیلیا نمیدونن جبران مافات یعنی چی؟در ترانه باید ساده بگی تا عام.متوجه بشن در خط اول میگی معشوقت نیست و رفته و تنهات گذاشته اما در اواسط.کار.میگی.حالا بیا دوباره دوری کن خب وقتی معشوق رفته و والان دوره چجوری دوباره دوری کنه بنظرم این کاره ضعیفی بود. اگه رسول آدینه در آخرین راه پرنسس نمرش ده بود الان بی شک زیره صفره عذر میخوام اینجوری نقد شدی. لازم دیدم چون داری از خودت فاصله میگری چون.میتونی.خوب بنویسی ولی سهل انگاری.میکنی @};- موفق باشی برادرم 
    • رسول آدینه جواد عزیزم @};- @};- @};- سلام واقعا واقعا تشکر میکنم بخاطر این نقد که رک و کوبنده بود والبته قابل تامل تو از کسایی هستی که همیشه اعتقاد داشتم بودنت پای هر کاری نتیجه ی خیلی خیلی مثبت بهمراه داره چون هم نقاط قوت رو کوبنده میگی وهم نقاط ضعف رو کوبنده تر ومیدونم جوابامو توجیه نمیدونی و فقط بحث بخاطر دریافت نتیجه میبینی ------------------------------------------------------ تو خــیلی وقتـــــه خودتـــو،می خوای بی ابـــــرو کنی روتـــــــــ و ازم بگیــــــری و،به هر کی خواستی رو کــنی موندن و رفتــــــنت دیگه،فرقی نداره واســـــه من اره رو چــــون فرو کنی،چه در کشی چه تو کنی چشمت تو دنبال کــــــیه حرف حســـــاب تو چیه برای چی خوشــــت میاد بــا من بگـــو مگـــو کنــی یه بـــی وفا مثل خــودت یه صــاف و ساده مــثل من پیدا نمی کنــــی اگه دنیا رو زیر و رو کنی بخیـــه رو بخیـــه می زنم به تیـــککه پاره ی دلم این هــمه وصـــله پینه رو چطور می خوای رفـــو کنی چشمت تو دنــــبال کیه حرف حســــاب تو چــیه برای چـی خوشت مــیاد با مــن بــگو مــگو کنــی یه بــی وفا مثل خــودت یه صــاف و ســاده مثل من پیـــدا نمی کنــی اگـــه دنـــیا رو زیر و رو کنــی جواد غالب این کار و زبان کار الا خط چهارم چی هست؟ درمورد سکته و برخی موارد اصلا بحثی ندارم عزیزم ولی در مورد اینکه کار عاشقانه نباید کلمه ی گندیدن داشته باشه چرا.....خوب مگه فرض شده و واجبه که در کار عاشقانه واژه ها باید محدود باشه؟در مورد ایستادن هم همین نظرو دارم جواد جون دنیام شبیهِ برکه یِ آبی که تو خودش افتاده میگنده خوب یه ترجمه از این مصرع میشه بی تو نا امیدم و تو خونه نشستم و میپوسم ودارم تلف میشم و... که تو خیلی از کارای عاشقانه هست یا غیر از اینه.....گندیده شدن همون تلف شدن نیست؟ یا مثلا: تاوقتی با فکــرِ تو میخــوابم،تا وقتی با یـــاد تو پا میشم شبـــــایِ مـن تجسُمِ مرگــــــه،روزایِ عمرِ من ، مجـــازاته این بیت واقعا المان کار عاشقانه نداره؟ یا: شایـــد قراره برنگــــردی تا، منـــو از این مُــردن بترسونی از چی بترسم، وقتــی دور ازتــــو،این دل یه عمره گورِ امواته ----------------------------------------------------------- اینو قبول دارم که بیت اول با بقیه ی کار یه تفاوت ممکنه داشته باشه اونجا معشوق ستایش شده و در باقیه کار حالت درونی عاشق نسبت به اون معشوقه بیان شده که اگه ارتیباط معنایی ضعیف بوده و پرداخت قوی نبوده باید سهل انگاری رو کنار بزارم -------------------------------------------------------- امیدوارم تا اینجای بحث از دستم عصبانی نشده باشی @};- @};- @};- @};- @};- وحالا از لحاظ معنایی جبران مافات چه اشتباهی همون اشتباه رفتن معشوقه خوب من نوشتم تو نیستی یعنی تو اشتباه کردی و رفتی و لی اینکه عکست رو نبردی که یه نماد از بودن یاد معشوقه اس یه جورایی جبران مافات البته راهی واسه جبران مافات واین ظن وجود داره که بودن عکسات خودِ جبران مافات نیست ------------------------------------------------- حالا بیا دوباره دوری کن ببین جواد بزار فضای ذهنیمو برات ترسیم کنم شاید بخندی ولی ترجیح میدم صادقانه توضیح بدم یه چهار راه و در نظر بگیر وبعد یه جاده ورود ممنوع که تهش بسته اس یه پلیس اونجا هست که راننده ای بدون توجه به اون گاز میده و میره خوب پلیس نمیگه اون رفت که رفت میگه عیبی نداره رفت ولی از دس که نرفت هرچی بره مجبوره دوباره برگرده حالا بیا دوباره دوری کن حالا بیا به این اشتباهت تو رفتن این مسیر ادامه بده که در شروع کار بحث کردیم دوباره دوری کردن یا همون اصرار بر ادامه ی اشتباه رفتن مسیری که آخرش به برگشت ختم میشه که در مصرع آخر اومده -------------------------------------------------------- با تمام این تفاسیر شکی نیست جواد پوران از لحاظ فنی و ادبی از من خیلی خیلی جلوتره اینو بدون تعارف میگم وحقیقت محضه ومن در حد خودم دارم از تفکرم دفاعی میکنم البته دفاعی که مطلق نیست و با جون و دل اشتباهمم میپذیرم توضیحاتم رو صرفا از اون جهت بررسی کن جواد عزیزم
      • جواد پوران سلام دوباره به رسول جان اول اینکه بمن لطف داری و من واقعا در حد تعاریف تو نیستم اما یه نکته. رسول صد سال دیگه نه من زنده ام.نه تو تو اون زمان اگه یه نفر بیاد این.کارتو نقد کنه دیگه تو نیستی که مثله الان از کارت دفاع کنی همیشه جوری کارتو بنویس که خود اثر بتونه از خودش با تمام وجود دفاع کنه من به نظریه مرگ مولف معتقدم اما تا حدودی. بنظرم اگه کارت به غرض نقد شد باید دفاع کنی چون اگه یکم سهل انگاری کنی کاره خوبت شهید میشه اما گندیدن کامنتمو اگه دوباره بخونی من گفتم.تو این کاراستفادش خوب نیست استفاده از این.کلمه ریسک بزرگیه در ترانه باید سعی کنی زیبا حرفتو بگی مثل هجون بفرما بشین بتمرگه تو میتونستی بجای گندیدن از خیلی تعابیر زیبا استفاده کنی اما این کارو نکردی برای من همین خوبه،بدونی بی تو نابودم اگه جایی ازت گفتم؟بگم.من عاشقشم بودم تو این بیت به زیبایی نابودی ه خودش رو بعد از معشوق بیان.میکنه اما در مورد بیت هایی که گفتی المان.عاشقانه داره تا وقتی با فکر تو میخوابم، تا وقتی با یاد تو.پا میشم با فکر تو میخوابم،از فکر تو بیدارم روزبه اما جبران مافات اول اینکه اوردن این کلمه تو این ترانه خیلی اشتباه بود. چون اول به زبان کار نمیخوره و دوم قافیه ی بیت های بعدی رو سخت میکنه پرداخت تو جبران ضعیفه.یعنی دلیل جبران.مافات توضیح داده نشده و در مورد کل فضای معنایی کار یه نکته رو میگم تو هر منظوری از بیت هات داشتی باید تو اثر مشخص میکردی نه اینکه بعد انتشار برای مخاطب توضیح بدی موفق باشی برادر رسول
      • رسول آدینه جواد جان از دیروز دارم سر میزنم و مرتب کامنتتو میخونم من در جواب سعیده پور محمد میخواستم گریزی به بحث مرگ مولف که گفتی بزنم ولی خوب ترجیح دادام تاکیدم روی مبنای کار وفکری که ازش سرچشمه گرفته باشه من طبق اصل ترکیب شناخت علمی با هنر سعی کردم از یه شناخت علمی و بیرونی مثل دیدن عکس که حواس درگیر اونه به یه حالت درونی برسم که حالت درونی از بیت دو آغاز میشه ویعد از اون به دنیای پیرامونِ خودم گریز بزنم یعنی: غیبت شخص غایب+احوال شخصیه درونی متعاقب اون در نهایت به بحث جهان پیرامون و نوع دیدم در این حالت به جهان اطرافم برسم حالا فارغ از بحثای فنی که مطرح کردی و من صد در صد اونا رو با جون و دل خوندم این سوال و دارم واقعا مبنای کارم از دید تو که مطالعه داری به اون ضعفی که گفتی ختم شده؟ خودم فکر نمیکنم این مطالبی که گفتم تو کار بروز پیدا نکرده باشه این مطلب برام مهمه جواد جان... دوست دارم نظرتو در این مورد بخصوص بگی @};-
  • موسی صادقی @};- =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> @};- حـــالا بیـــا،دوباره دوری کــن،این فرضیـــه قابـــلِ اثبــاته @};- @};- می پسندم @};-
  • صادق شيخي سلام.كار دلنشيني بود.موفق باشيد. @};- دنیام شبیـــــهِ برکــــه ِی آبی،که تو خــودش افتاده میگنده از حرکـت ایستادم، درست مثــــلِ، یه ساعتِ بدونِ شمـــاته =D>
  • حميده سادات غفوريان رسول آدینه مردی برای تمام فصول...