چمدون
کفشامُ که می بینم قصدِ سفر می کنم
این روزای بی تو رو چه جوری سر می کنم
زُل می زنم به عکست اشکامُ پاک می کنم
کنارِ خاطراتِت قلبمُ خاک می کنم
پُک می زنم به سیگار دَردامُ رو می کنم
دیوانه وار شیشه ی عطرتُ بو می کنم
حرفای تو دلم رو یک چمدون می کنم
راهیِ خونَت می شَم قصدِ جنون می کنم
قاصِدکارُ تو راه هر جا خبر می کنم
من واسه با تو بودن حتی خطر می کنم
حرفِ سفر که میشه کاسَه رو آب می کنم
با فکرِ برگشتِ تو خودم رو خواب می کنم