اوار
با سوگ تقدیم به اذربایجان
در اوج بهت یک لحظه زمین لرزید سر تاسر
و اری خانه ویران شد شبیه تل خاکستر
نگاه خسته خاموش است زیر اینهمه اوار
دگر چشمی نه بر راه است نه حتی حلقه ای بر در
خوشا بر حالت ای مادر که حتی لحظه ی پایان
گرفتی نازنین نیلوفرت را بی رمق در بر
کجایید ای تمام نغمه های کودکان شاد
که در کوچه سکوتی میوزد هر لحظه درداور
صدای خانه غمگین است مثل ناله های باد
سکوت اوای دلگیریست از فریاد غمگین تر
تمام کوچه در بهت است مثل چشم ان کودک
که این بی یاوریها را نخواهد کرد در باور
نگاه خسته کودک ببین جا مانده در اوار
بدنبال عروسک خانه و لبخندی از مادر…
محمود ناظری
@};-
امیر اسحاق
قشنگ بود از هم دردیت متشکرم
سجاد شکوهی
تمام کوچه در بهت است مثل چشم ان کودک که این بی یاوریها را نخواهد کرد در باور روحشون شاد @};- @};- @};-
سامان سعیدی
=(( دلنشین بود.........
عماد بهاری
الینای عزیز روح کارت رو می ستایم و بهت تبریک میگم که از این توانایی در سرودن، چنین بهره ی ارزشمندی بردی برای همدردی با هم وطنانت . قربانت عماد
محسن علیوردی
سلام الینا کارت خوب بود و دستت درد نکنه که به فکر اون ادمهای غم دیده و ناراحتی هستی که الان نمیدونن فردای زندگیشون چطور رقم میخوره منم براشون ارزوی سلامتی دارم @};- ارش کارت خیلی بالا هست الینا جان =D> =D> =D> =D>
علیرضا الیاسی
مرسی @};-
پنجاه درجه
قصه ی باغ
بی خیالت شدم