رُژ
آثار یک رُژ، بر لبِ ظرف کریستالی
سردرد، سرگیجه، مُسکّن، ضعف، بیحالی
باران، ترانه، عشق، تو؛ ترکیب سورئال
شیرجه به روی تختِ بوم سالوادور دالی
مصلوبِ یک ذهن پریشان،دربه در، بیمار
یک اتّفاق ساده؛ نفرت، خودزنی، سیگار!
باران، ترانه، عشق، تو؛ صبحانه ی کامل
سر روی زانو؛ من! شترمرغ، کبک، بوتیمار!
شلّیک، ماشه، بغض، پایِ خسته ی ساعت
تو! پشت شیشه، جادّه، مِه، افکار ناراحت
باران، ترانه، عشق، تو؛ تصویر معمولی
وسترنِ سردِ عقربه، در آخرین حرکت
یک قابِ خالی؛ عکس، پاره؛ قُرصهای ریز
یک رُژ، کنارِ نامه؛ یک خودکار، روی میز
باران، ترانه، عشق، تو؛ لیوانی از رویا
روز وداع تلخ ما؛ یک روز! در پاییز…
-
سلام امید عزیز دوست خودم @};- خودت میدونی یکی از طرفدارهای تو منم :-) ترانه هات و دوس دارم :-x با این ترانه کلی خاطره برام زنده شد =D> مرسی داری زیادددد... =D> @};-
-
امید جان من همیشه طرفدار ترانه هات بوده ام... و این دیگه خیلی محشر بود.. من دوستش داشتم. امید جان..داداشم...قلم طلا...کی گفته زیاد ترانه نذار؟ :-( چرا آخه؟ روح من به ترانه هات تشنه است... @};- @};- @};- لایک @};-
-
وقتی یه کار قوی و قشنگ و میخونم هیچی نمی تونم بگم ، جز اینکه براوو =D> @};- تو واقعا ما رو با کارات سورپرایز میکنی :-) آفرین پر شدم از ترانگی دوست عزیزم =D> @};- @};- @};-
-
سلام برادر خوب بود ترانت و خب نتونستم باهاش ارتباط خوبی بگیرم با توجه به واژه هائی که برای پست مدرنیها به حالت رسم در اومده و البته نه همه شون :-) @};- اما بندهایی هم برام خیلی ملموس و دوست داشتنی بود مثل باران، ترانه، عشق، تو؛ صبحانه ی کامل نمیتونم قاطعانه بگم که ترانه یک دست بود چون مدام تغیر میدادی حالتت رو و از خودزنی به عشق و صبحانه و تفنگ بارون و کلا شاید به طور خود خواسته داشتی تناقض ایجاد میکردی @};- به هر حال عاشقانه هات بیشتر به دلم میشینه :-) @};- @};- @};-
-
چی بگم والا ...مث همیشه ...حرف نداشت
-
از این مینا که مدام رو اعصابمه با این اول شدناش اگه بگذرم [-( باید بگم : امید تو فوق العاده ای =D> =D> =D> @};- @};- @};- @};- @};- @};-
مطالب پیشنهادی