بیزارم
از این روزای بی حاصل / از این شبهای تکراری
بریدم خیلی وقته , من / تو پا اینجا نمیذاری
از اون وقتا که بی پروا / سکوتُ ساده میشکستی
گذشته اندکی شاید / چشاتُ روی من بستی
تو این دور و بری اما / هوای تو اَزم دوره
من احساستُ می خواستم / تو می پُرسی مگه زوره؟
تو تخت خواب من هر شب / زنی غریبه خوابیده
چقدر شکل تو ِ اما / تو چشماش سدِّ تردیده
من از این جنگ پی در پی / با این لبخند ِ بیرحمت
یه عمرِ ِ سخت بیزارم / بیا برگرد پیش مردت
-
زیبا بود عزیزم به اینجاش که رسیدم شوکه شدم تو تخت خواب من هر شب / زنی غریبه خوابیده چون فک نمی کردم ....
-
خیلی جالبه که خودت جای مرد گزاشته بودی ، :-? ! مرسی از ترانت عزیزم می تونی بهتر از اینها باشه @};- @};- @};-
-
سلام بهار جان ترانه ت رو خوندم و زیبا بود...موفق باشی دوست من @};-
-
ترنه دلنشيني بود تبريك ميگم =D> =D> @};-
-
بهار خودت و جای مرد گذاشته بودی؟ یه چی بگم؟ سعی کن از این وزن زیاد استفاده نکنی / چون میدونی که کاملا اپیدمی شده و خب میدونم که میتونی بهتر بنویسی و تا وقتی که حداقل 50 درصد از توانائی قلمتو رو ترانه هات نبینم ازت راضی نیستم :-) پس بیشتر مطالعه کن و حوصله داشته باش @};- @};- موفق باشی دوست من
-
بریدم خیلی وقت من ... این مصراع مهجور مونده از مصراع های دیگه.................
مطالب پیشنهادی