مسافر غریبه
مسافرغریبه
گذشت این لحظه ها گذشت این دقایق
داره آتیش میگیره دل همیشه عاشق
تو خلوت سکوتم تو سردی لحظه هام
بی نفس مسیحات رنگی نداره شبهام
بدون تو دلتنگم با حضورت میسوزم
چکارکنم عزیزم دوست دارم هنوزم
هق هق این گریه ها راه گلو رو بسته
فریب چشمای تو باز دلمو شکسته
چرا نگفتی چشمات واسم نقشه کشیده؟
قطره ی اشک چشمام روبرگ گل چکیده
چرادلت نمیسوخت برای قلب خستم؟
سری بزن به قلبم به انتظارنشستم
دلتنگ لحظه هاتم دلبسته ی صداتم
گذشتم از نگاهت ولی مست نگاتم
مسافری غریبه تو جاده ی عبورم
کاشکی میشد بمونم نمیتونم مجبورم
مسافری پیاده که تو جاده میمیرم
گم کردم راه عشق توی غربت اسیرم
خودم میرم از پیشت دلم پیشت میمونه
امانت نگهدار نسپار دست زمونه
صابر که رفتنی شد عزیز خدانگهدار
همیشه تنگ غروب منو به یادت بیار
سلام دوستان عزیزم..
خوشحالم که در جمع شما هستم.
ممنون از عهدیه عزیز که منو ثبت نام کرد اینجا.من ترانه سرا نیستم و امیدوارم لیاقت حضور در جمع شما رو داشته باشم.
از وبلاگم هم دیدن کنید:
www.meraaji.blogfa.com
۳/۴/۸۸
ساعت ۳ بامداد