میدونی خسته وتنهام…
…
یه ترانه مینویسم
واسه این سکوت خسته
واسه زخمای غریبی
واسه بالی که شکسته
…
یه ترانه که بخونه
زنی تو ساحل رویا
وقتی که بر نمی گرده
ماهیگیر از شب دریا
…
یه ترانه ی پر از غم
چش توچشم دل پر خون
دست تودست حسرت شب
که نشسته روی ایوون
…
یه ترانه تو نگاهت
واسه دلتنگی گلدون
واسه خواب اطلسی ها
بغل صبح پریشون
…