:::سفر:::
خودت میری ولی سایت بزار باشه
یزار گریه کنم شاید دلم واشه
شده فانوس راهم اشک تو چشمات
کجا کی میرسم آخر به تو هیهات
خدا میدونه سردت میشه از گریه
نمیخوام بودنت یا غم بشه سایه
سکوت صخره های ساحلو بشکن
غروب سرد این داغ دلو بشکن
بهت گفتن که شهر آرزو رویاس؟
سکوت و غم نباشن زندگی با ماس
به گرداب زلال چشم پر برقت
تنم زندونی دست پر از برفت
دارم تنها میشم شبگرد شهر غم
قلندر مونده و شهر پر از ماتم
بخواب آروم و دلخسته گل زیره
که تابوت سکوت رو دوش غم میره
سفر رو کنسلش کن بغضتو بشکن
سکوت و غم میرن بنشین کنار من
میخوام از ناز چشمات الگو بردارم
ته حرفم اینه تنهات نمیزارم
درود به همیه ی دوستان نازنینم/این جز اولین ترانه هامه میخام خیلی توش ریز بشید و اشکالات زیادشو بهم بگید/نمیخاستم بزارم این ترانرو چون جز کارای لاک شدم بود/اما این شانسو بهش میدم که با نظرات شما اصلاحش کنم/از همتون سپاسگزارم