آینه
صورتم گم شده انگار
توی آینه یکی دیگه اس
اون که حرف میزنه بامن
عمریه با من غریبه اس
هر کی از آینه شکست خورد
رسیده به خط تکرار
ته اون کوچه ی خلوت
پشت اندوه یه دیوار
آینه هیچ حرفی نداره
واسه این دل شکسته
نمیگه آخه تو راهی
میرسی یه روزی خسته
جلالی پایان