قرار ملاقات…
هنوزَم اون روزِ شومُ یادمه همون لحظه ی قشنگ دیدنت
همون روزی که تقدیرم نذاشت من تورو یه دل سیر ببینمت
می دونم خبر نداشتی که چی بود ماجرایی که به این دلم گذشت
حادثه بانی ِ این جدایی شد ای خدا نفرین من به سرگذشت
نمی دونی با چه ذوقی اومدم چون می خواستم دِلَ مو بهت بِدَم
نمی دونم کی نخواست باهم باشیم نمی دونم که چی شد ،نفهمیدم؟!
همون تاخیری که من نشد بِیام بخدا تقصیر این تقدیرمه
ای خدا کاری بکن ؛نمی بینی اون منو تنهام گذاشته؛ دیرمه !!!
همش تقصیر همون پیاده روست همون تخته سنگی که منو شکست
زندگی مو یه دَفِه ازم گرفت نمی دونی تو دلم چی می گذشت
چی بگم باور کنی حادثه بود اگه اون روز سر وعده مون نَیام
تو بهم یه بار دیگه فرصت بده میخوام ثابت بکنم تو رو میخوام
دیگه اون حرفایی که نشد بگم همشون برام شدن ترانه هام
تو یه شانس دیگه هم بهم بده تویی شهرزاد تمومه قصه هام
خدا لعنت بکنه اون لحظه رو که تو رو ساده ازم گرفت و بُرد
نمی دونی که دلم چی می کشید نمی دونی که چقد غصه می خورد