کلام آخر

ای که اسمت با سطر سطر عاشقانه هام در همه

از همون روز اول جدات کردم از همه

ای که غرورم پیش عشقت زانو زده

خداحافظ این صحبت آخره

یه عالم حرف مونده توی دلم

باید از کدومش شروع کنم

ازین که چقدر عاشقت بودم یا

ازین که چقدر ازت دلخورم

آره قلب تو آیینه ی پاکیه

این منم که وجودم پر از تاریکیه

تو حق داری بیاد نیاری اسممو

عشقای آسمونی برای من زیادیه

بعد شکوندن عهد قدیمی من بازم

روزامو با خیال تو مقدس میکنم

ولی عشق و عاشقی دیگه تموم

نقشه کشیدن برای داشتنتو بس میکنم

تو یه آسمون ، یه بی نهایتی

تو تعبیر واژه ی سعادتی

پس مقصر نیستی تو حق داری

که به عشق بچگانم جواب ندی

منم دیگه خسته ام ازین عشق محال

ازین همه رویا ازین همه سوال

دیگه بریدم بس که بن بست دیدم

خداحافظ ای زیباترین خیال

پیام مدیریت: کاربر گرامی ترانه ی ارسالی شما از جهات گوناگون مثل قافیه دارای ایراداتی هستند و بر اساس قوانین بخش تائید اثری که بیش از سه ایراد قافیه ای داشته باشد در آکادمی ترانه منتشر نمیگردد اما به عنوان اولین اثر ، به جهت حسن میزبانی و با امید رفع این نواقص در ارسال های بعد سروده ی شما منتشر گردید

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/47389کپی شد!
776
۱۰