جنگ بی قاعده
قوانین اینجا برام جالبه
کلافم از این عدل و داد زمین
یکی هرچی میخواد واسش حاضره
یکی هم فقط روح داره.همین
فقط روح داره یه روح بزرگ
که از پول و ثروت واسش بهتره
همونی که رو آجر و سنگ هم
بخوابه خوابش از ما آرومتره
روزا کنج بازار با شرمندگی
میشینه با دست دراز البته
تو ساعات پر مشغله میره و
تو اوج شلوغی سرش خلوته
کسی خستگیشو نمیفهمه و
فقط با خودش گفت و گو میکنه
سرش درد میگیره از خش خش و
همه کوچه ها رو جارو میکنه
دلش تنگ میشه ولی واسه کی؟
خودش هم جوابی نداره بده
همیشه سرش درد میگیره از
تفکر تو این جنگ بی قاعده..