کجا بودی ؟؟؟

این بار تقدیم می کنم به آکادمی ترانه ، اگر جایی رسیدم فراموش نخواهم کرد، اعتماد و ارزش هایی که این سایت در مراحل مختلف برای اینجانب قائل میشد …

تقدیم به ” الهه صادقی ” ، خواهر کوچکم که  داشتنش افتخار بزرگی ست

و

” آیدین قره باغی”  و ” رسول آدینه”  که از من انتظار خوب نوشتن را دارند و اینبار سعی کردم انتظارشان برآورده شود.

آره سردم … تو حق داری قبوله

به این دوری خودم باعث شدم نه ؟؟؟

نمی پرسی چرا؟ چی شد ؟ چه جوری ؟

مریضم ؟ خود به خود دپرس شدم نه ؟؟؟

تو خیلی بعد از اون بهمن رسیدی

که بابا دستو پامو سفت می بست

یه حسی از پدر با من عجین شد

یه نفرت که هنوزم توی من هست

کجا بودی توو اون خرداد وحشی

منو حجمی پر از تردید می کشت

تمام شهرو کرکس سایه انداخت

پرستویی اگه می دید … می کشت

تو حق داری … منم ناحق نبودم

نشستی پای چی ؟ این مرد تکراری

که لحظه لحظه مرگو زندگی کرد

تو از من انتظار عشق داری ؟؟؟

کجا بودی توو اون یلدا که تا صب

ژسه ، برجک ، تنفر ، سردیه دی

ستاره دوش ما با داد می گفت

بشین … پاشو…  پدر سگ … با توام هی

کجا بودی توو اون سالا که مادر

النگوهاشو نه … دنیاشو بخشید

چه شب هایی که سفره وا نمی شد

پدر با آرزوی شام … خوابید

توو این سالا ، توو این دردا ، توو این بغض

که تا امروز باید مرده بودم

همینم که تو می بینی زیاده !

مساوی با یه عمری عقده بودم

تو حق داری … منم ناحق نبودم

نشستی پای چی ؟؟؟  این مرد تکراری

که لحظه لحظه مرگو زندگی کرد

تو از من انتظار عشق داری ؟؟؟

*******

همیشه محکومم به سرد بودن و قبول دارم که سردم

اما

تا

امروز

دلیلش را پرسیدی ؟؟؟

******

پ.ن : علی روشنی وقتی این ترانه را شنید گفت : ” بی شرف ”

این را زمانی می گوید که ترانه ای تا استخوانش نفوذ کرده باشد .

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/42781کپی شد!
2639
۸۹

  • یاسمن شکفته سلام آقای توفیقی. قبل از اینکه سایت قالب جدید بگیره نمی دونم چرا این ترانه ی شما رو اصلا ندیده بودم!!! یا بی دقتی من بوده یا بین 5 ترانه ی آخر نداشتم! خوندم، لذت بردم...و بازم درس گرفتم کسی مثل من باید خیلی از شما و امثال شما ممنون باشه چون خوندن سروده هاتون درسه نظرات رو دیدم، و از پاسخی که به خانم غفوریان و آقای صفدری دادین خیلی چیزا رو یاد گرفتم!! مخصوصا برای سبک آذری... نمی دونستم و واقعا خوب بود مطمئنا بیشتر راجبش مطالعه می کنم ترانه هاتون رو همیشه می پسندم سربلند باشید @};-
  • محمد رضا صبوری (آرام) سلام آرش عزیز. ترانه ی خوب و محکمی بود. خواستم از اون ایراد کوچولو بگم که دیدم تقریبا همه بهش اشاره کردن. ولی توی این بند: "توو این سالا ، توو این دردا ، توو این بغض که تا امروز باید مرده بودم همینم که تو می بینی زیاده ! مساوی با یه عمری عقده بودم" ایرادی دیدم که نمیشد بگم. "مرده" و "عقده" قافیه نمیشن. چون در علم قافیه "ه" و "ی" به تنهایی نمیتونن قافیه بشن و باید حرف یا حروف قبل از اونا در کلمات قافیه یکسان باشن. مثلا "مرده" با "خورده"، "پژمرده" و "بُرده" قافیه میشه و "عقده" با کلمه هایی که هجای "ُقده" توشون مشترکه میتونه قافیه بشه. میدونم شاید بعضیا الآن بگن که این قانون توی شعر کلاسیک هست و توی ترانه نباید زیاد گیر داد ولی به نظر بنده باید رعایت کرد چون ترانه هم نوعی از انواع شعر هست. درود پیروز باشی @};-
  • آناهیتا بنی اسدی درود دوست من تک تک مصراع ها را میشد دید...!تصویر سازیها عالی بود عالی براتون آرزوی موفقیت روزافزون میکنم شاد باشید @};-
  • شیما فردین فر درود بر قلم..فهم و انسانیتت آرش توفیقی.... بی نظیر قلم زدی..بی اغراق ،یک کلام شاهکار خلق میکنی شاعر @};-
  • پریسان عزتی سلام دادا ببخشید که دیر رسیدم دوباره آرش توفیقی شاهکاری آفرید واقعا فوق العاده بود =D> =D> =D>
  • پردیس بطحایی همیشه محکومم به سرد بودن و قبول دارم که سردم.... درود.سپاس از دعوتتون. بسیار عالی و با احساس بود.ارتباط بسیار عمیق و زیبایی با این شعر برقرار کردم و تحت تأثیر قرارم داد.براتون آرزوی موفّقیت روزافزون میکنم استادگرانقدر =D> @};-
  • ابراهیم شاهزری عالی نوشتی آرش جان، سوژه عالی،پرداخت عالی تر... @};- @};- @};-
  • مسعود حسنی حالمان جا آمد ...
  • رسول آدینه آرش جان حق میدم بهت کامنتم رو جواب ندی شاید دلخوری از اینکه جواب یه ترانه ی تقدیمی رو اینطوری نمیدن وبزاری پای بی مرامی وبی معرفتی واین یعنی آزار دلم که خیلی تحملش سخته برام شایدم فکر کنی اومدم و با یه سری کلمه ی احساسی و تعارف گونه سرسری از کنار کاری به این زیبایی رد شدم شایدم.....نمیدونم هرچی هست بدون من همون رسولم شرحِ این هجران واین خونِ جگر این زمان بگذار تا وقتِ دگــــــــر
    • آرش توفیقی سلام دادا ... دلخور که نه اما اذیت شدم از دیرکردتان ... اما بعد دیدم که اصلا آنلاین نشدی و فهمیدم که مسافرت رفتی ... منم 2 روزی رفتم مسافرت و دور از دنیای مجازی بودم و به محض اینکه اومدم پیام پر از مهرت رو خوندم و دلخور شدم که یادت رفته که دادا از دادا زود نمی رنجه ... امیدوارم سفر بهت خوش گذشته باشه و خوشحالم که بعد خوندن این کار گفتی بی ... خلاصه دلتنگت بودم و مطمئن بودم که همون رسول هستی و همون رسولم می مونی آخه "دادا"یی . هرجا میری مراقب خودت باش و سعی کن همه جا شاعر باشی و شاعر وار قدم برداری . منم به خاطر دیرکردم ازت عذر می خوام و مطمئن باش چیزی جز مشغله در این دیرکرد دخیل نبوده ست . دادا دیگه پای کارهامدیر نکنیا ، اونوقت کلید رو ازت می گیرم و مجبوری پشت در بمونی تا درو وا کنم ... منوتو از همین دردا رفیقیم رفیقیم و همین غمگینه دادا @};-
  • فریبا رئیسی درود ترانه @};- متفاوت و زیبایی خواندم
  • مهرداد صفدری شما کارتون خیلی درسته و جز معدود کسانی در این سایت هستید که کارتون خوبه و حقتون اینه که با حرفه ای ها کار کنید... در پاسخ به کامنتمم لطفاً شکست نفسی نفرمائید! به نظر من موضوع این ترانه جدید نبود اما از زوایایی مورد بحث قرار گرفته و از کلماتی استفاده شده که خیلی تازه، خیلی نازه و متفاوت خودشو نشون میده! پیروز باشید! "می پسندم"
    • آرش توفیقی سلام مهرداد عزیز ... چون بی پرده حرف زدی و ازمنم همینو خواستی می گم : 90%کارهایی که در آکادمی می خونم از اکثر کارهایی که با موسیقی می شنوم قویتره ، فروغ تاجیک ، حمیده غفوریان ، عمادبهاری ، علی روشنی و خیلی های دیگه ... اسم این افراد چرا در پای ترانه های امروز ایران نیست ؟؟؟ کسانی که امروز ادعای ترانه سرایی دارندو در پایتخت در میدان بی رقیب جولان می دهند و کافه ترانه و خانه ترانه راه می اندازند ، در کجای این مسیر هستند ؟؟؟ آیا هرکس که امروز با خواننده های مطرح و حرفه ای کار کرده ست دلیل می شود که ترانه سراست ؟؟؟ خیر دوست من نیست ، اینها فقط با لابی ها و سفارش ها و ارتباط هاست که وارد بازی شده اند و زود هم حذف خواهند شد ... تا در خانه ی ترانه و این مکان ها رفت و آمد نداشته باشیم و به گنده لات های دیروز ، امروز استاد نگوئیم ، نمی گذارند وارد بازی شویم زیرا اگر وارد شویم و همه ی امکانات برابر باشد نتیجه را به ما واگذار خواهند کرد ... و بنده آرش توفیقی ، کوچک همه ی دوستان آکادمی تا روزی گه بنویسم ، سر به این لابی ها و پایتخت پرستی و بزرگ شمردن کوچک ها ، خم نمی کنم ، بارها گفته ام و این بار هم می گویم که تبریز من خاقانی و صائب و مولوی و نظامی و شهریارها را داشته است و همانطور که در ترانه ی" دادا " گفته ام : منوتو ماله یک تاریخ پیریم ، که روی دوشمون سنگینه دادا ... مهم نیست که با حرفه ای ها کار کنم ، می خواهم حرفه ای زندگی کنم ، برای شهرت نمی نویسم و دغدغه ام ادبیات بوده و خواهد بود ... مهرداد عزیز ، شرمنده به خاطر زیاده گویی ، اما سخت است ببینی که خواهرانی ترانه می نویسند و محافل ادبی برگزار می کنند و همیشه اسمشان را در لیبل ها می بینی و ایمان داری که این 2 و خیلی ها مثل این 2 ، هیچ ربطی به شعر نداشته و ندارند و این را فقط زمان اثبات خواهد کرد ، بی رحم ترین داور ، زمان و فقط زمان ... @};-
  • فریبا سید موسوی کجا بودی توو اون خرداد وحشی منو حجمی پر از تردید می کشت تمام شهرو کرکس سایه انداخت پرستویی اگه می دید … می کشت =D> =D> =D> =D> =D> بسیار عالی ..بهترین ترانه ای که ازتون خوندم فقط همون بند که یه کم اذیت می کرد و چقد خوشحالتر شدم که این ترانه رو به دختر خوب و مهربون و فهمیده ی آکادمی الهه ی عزیزم تقدیم کردید ..ممنون ..براتون آرزوی موفقیت دارم و می پسندم @};- @};- @};-
    • آرش توفیقی سلام خواهر بزرگم ... ممنون که آمدید و معذورم اگر قسمتی از کار باعث رنجتان شد ... الهه صادقی لایق بیشتر از اینهاست حیف که توان من بیش از این نیست !!! همیشه منتظرتان پای دلنوشته هایم هستم
  • حسین خیرآبادی ترانه ی خوبی بود ولی یه سری ایرادای جزئی داشت . و خیلی هم شعاری بود :)
  • حميده سادات غفوريان سلام آقای توفیقی با بهترین آرزوها آغاز سال نو رو به شما تبریک میگم. و ایام شهادت بانوی بانوان دو عالم حضرت فاطمه زهــرا (سلام الله علیها) رو تسلیت عرض می کنم. نکته ی کلی ای در ترانه های شما وجود داره که با خوانش چند اثرتون بهش رسیدم و اون این که رعایت نکردن بعضی ریزه کاری های شاعرانه به بافت شعرهاتون لطمه میزنن، جزئیاتی که به راحتی قابل رفع هستند اما وجودشون سلامت کارتون رو تحت شعاع قرار میده، مثل سکته های وزنی که نمونه ش رو دوستان در این کار به کررررررررات تکرار کردن و ضعف تالیف های جزئی و جابه جایی ارکان. مصداقی توضیح خواهم داد. بند اول: به این دوری خودم باعث شدم نه ؟؟؟ در قواعد صحیح دستور زبان گفته نمیشه من به کاری باعث شدم، درسته؟ قافیه ی خاص این بند (دپرس) رو توی بیت دوم خوب جا انداختید اما ضعف تالیف مصرع دوم از قوت این بند کاسته. بنددوم: از لحاظ حسی این بند رو دوست داشتم، جز کاربرد نزدیک به هم دو شکل یک واژه "بابا وپدر" که قطعا رخ نمایی میکنه. بندسوم: غیر مستقیم گویی رنـدانه ای بود! جز "حجمی" که جایگزین های موفق تره زیادی میشد داشته باشه، جزو بندهای موفق کار بود. بندچهـارم: در مصرع دوم همچنان یک هجای بلند اضافه خود نمایی میکنه! بندپنجم: غافلگیر کننده ترین بند این ترانه است. واما مصداق ضعف تالیفی که گفتم اینجاست. در عین اینکه شگرد شاعر در به کار بردن " ستاره دوش" به جای واژه های مستقیم تر قابل توجهه اما یادمون نمیره که شکل صحیح این ترکیب "ستاره به دوش" بوده. بندششم: بند خوبی بود. بندهفتم : برداشت من از بیت اول وجود ضعف تالیف رو می رسونه مثلا اگر بود من تا امروز باید مرده بودم یا در مصرع اول برای مثال گفته میشد : توو این سالا به قدری درد دیدم... صحیح تر بود. اگر ناصحیح بودن قوافی دراین بند تعمّدی بوده، من رو اونقدر مجاب نکرد که بپذیرمش. واما در ترانه های پیشین حس میکردم شاعر بیش از اونکه درد رو در شعر زندگی کنه، داره تظاهر میکنه (برداشت شخصیه) اما در این تجربه حس کردم درد در رگهای ترانه تون جریان داره این شروع خوبیه برای همراه کردن قلب مخاطب با شاعر. ب عد از طلاق این ترانه رو از بین کارهاتون پسندیدم. رای تقدیمتان. با آرزوی سعادت و آرامش برای شما. ((بهـــارتان بی آلایــش))
    • آرش توفیقی با سلام و عرض ادب ... ممنونم که آمدید و سپاس که خواندید ... ضعف تالیف یعنی چیزی که من در ذهن دارم رو مخاطب برداشت دیگه ای بکنه و من نتونم منظورم رو برسونم ، در تمام بندهایی که نوشتید ، شما معنی کاملی که در ذهن بنده بوده رو گرفتید و این یعنی اتهام به ضعف تالیف از بین میره ... آیا می دانید سبک آذربایجانی چه سبکی ست ؟؟؟ منتقدهای سبک شناسی به سبک کنار سبک خراسانی ، عراقی ، هندی رسیده اند با عنوان سبک آذربایجان که این سبک توسط ترکان پارسی گوی بوجود آمده است ... و این ترکی اندیشیدن و فارسی نوشتن است ، در شهریار می توان به کررات این رو مشاهده کرد ... از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن " عقب سر نگران " عقب سر نگران یعنی چه ؟؟؟ آیا این لغت معادل فارسی دارد ؟ خیر اما در ترکی عقب سرنگران وجود دارد و شهریار با آوردن آن در زبان فارسی توانسه معنی آن را به مخاطب انتقال دهد و یا " آمدی جانم به قربانت " آیا فارسی زبانی به قربانت می گوید ؟؟؟ و این یعنی ترکی فکر کردن و فارسی نوشتن ... اوایل این به صورت ایراد مطرح می شد ، اما امروز زبان شناسان و نقادان به این نتیجه رسیدند که این مسئله ایراد نبوده و بلکه دایره زبان فارسی هم می افزاید به شرطی که مخاطب معنی آنچه در ذهن نویسنده می باشد را لمس کند !!! در زبان ترکی خودم باعث شدم کاملا درست بوده و در این ترانه نشان داد که همه ی مخاطبین فهمیدند و هیچ آزاری را در تجزیه و تحلیل متحمل نشدند ، این مصرع که زبان فکری نویسنده با زبان نوشتاری اش متفاوت است در گذشته ایرادی دستوری بوده اما امروز یک سبک برای کسانی ست که زبان مادری شان با زبان نوشتاری شان متفاوت است ... یا در بندی که باید تا امروز مرده بودم هم همین اتفاق افتاده ست و متاسفانه قبول ندارم که ضعف تالیفی صورت گرفته زیرا هر آنچه برداشت شخص شما بود ذهنیت بنده نیز می باشد و یعنی نویسنده توانسته که ذهنیتش را به مخاطب برساند ... در مورد قافیه به جز بندی که شما فرمودید در آغاز هم بین کلمه ی " باعث " و " دپرس " هم این مورد صدق می کند که قافیه شنیداری بوده و تعمدی بودنش هم نیاز به گفتن نیست ، البته اگر شخصی شناختی از بنده ی حقیر داشته باشد ... بانو غفوریان مطمئا هستم که چیزی که در مورد درست به کار نبردن دستور می باشد ، مربوط به زبانه گی بنده بوده و شاید از این پس هم در همه ی کارهای بنده مشاهده شود ، اما همانطور که گفتم در اکثر ترکان پارسی گوی که اتفاقا غول های ادبیات فارسی بوده اند نیز این مسئله وجود داشته و آخر به پدید آمدن سبکی منتهی شد . به مرگ مولف معتقدم و اگر هم در ترانه های دیگر این مسئله عارض شده ست که نویسنده تظاهر به درد کشیدن می کند ، این برداشت حق مسلم مخاطب من بوده که هیچ گاه به خردی جمعی نرسیده و مختص به شخص شما می باشد . سپاس که آمدید و نظرتان برایم ارزشمند بود ... @};-
  • رسول آدینه سلام آرش عزیزم ((کمی صمیمی تر بودم))میگفتم:بی... ولی از اول تا آخر کارت شرف بارید کاش کمی بیشتر تحمل میکردم واین پنج روز عید رو به تمام وتمام ماههایی که تو خودم غوطه خوردم وتحمل کردم اضافه میکردم و به دلِ طبیعت نمیزدم که طبیعت من اینجاس شاید کمتر از یکی دوساعتِ از سفرم به قلب طبیعت رودِ خانه ی دز وجزیره ی پرت شده از شهر برگشتم و با دل و روح و جسم خسته اومدم اینجا و جون گرفتم آرش جان حرفی نمیتونم بزنم جز معذرت خواهیِ بزرگم کجا بودی توو اون سالا که مادر النگوهاشو نه … دنیاشو بخشید چه شب هایی که سفره وا نمی شد پدر با آرزوی شام … خوابید آرشــــــــــــــــــــــــــــــ،............. :-S :-S
  • مرتضی مهرعلیزاده سلام دادا سال نوت مبارک باشه اولا ترانت کلی لایک داشت دوما واقعا تا استخون نفوذ کرد انقد که گفتم آخ!!! درد تلخی داشت مانا باشی ارش عزیز
    • آرش توفیقی سلام دادا ... منم تا تموم شدن کار زیاد آآآآآآآآخ گفتم ، چون بندها اذیتم می کردند و خوشحالم که این دردها به مخاطبم منتقل شده ست . @};-
  • فرزاد كشاورز زيبا بود و درست بكار بردن كلمات كا رو زيباتر كرده بود نقد نميكنم چون خودم هنوز اول راهم موفق باشيد جناب توفيقي
  • حامد کاوه ئیان سلام دوست عزیز ترانه زیبایی بود قافیه های زیبا و کلا محتوای خوبی داشت @};- @};-
    • آرش توفیقی سلام دوست خوب . قافیه و کاربردش یکی از مهمترین ارکان ادبی ست ، سعی می کنم طوری بنویسم که تا آخرین کلمه ی مانده به قافیه مخاطب نتواند حدس بزند که با چه قافیه ای روبرو خواهد شد ، البته نمی دانم تا چه اندازه موفق بوده ام !!! @};-
  • مریم جلائی مترسک به گندم گفت: مرا برای ترساندن آفریدند! اما من، تشنه ی عشق پرنده ای شدم که سهمش از من گرسنگی بود!! ----------------------------------------------- درود جناب توفیقی سال نو مبارک. از دعوتتون سپاسگزارم. ترانه ی فوق العاده ای ازتون خوندم.. مثلِ همیشه عالی بود. شاد باشید و پیروز @};-
  • مدیر سایت درود جناب توفیقی از لطفی که به آکادمی ترانه دارید و فعالیت مستمرتان سپاسگزارم . همچنین از بابت دعوت محبت آمیزتان تشکر میکنم @};-
    • آرش توفیقی با سلام خدمت مدیریت محترم ... لطف و ارزش که آکادمی و شخص شما به بنده قائل می شود خیلی بیشتر از این حرفهاست و خوشحالم از این اعتماد. سپاس که دعوتم را پذیرفتید و حضورتان باعث افتخار است ... با آرزوی سالی پرترانه برای خانواده ی آکادمی ترانه @};- " دادا "
  • الهه صادقي سلام برادر مهربان من..... @};- @};- چقدر بد شد كه اينبار اول نبودم... و بدتر اينكه چيزي ندارم بنويسم....!!! افتخار ميكنم به حضور برادرعزيزم "آرش توفيقي" كه برادرانه و مردانه كنار چرك نوشته هاي خواهر كوچك و خام و بي تجربه اش ماند... من با همه ي كوچكي خودم و ترانه هايم به بزرگي آرش توفيقي و ترانه هايش صادقانه افتخار ميكنم.... افتخار ميكنم به حضور مردي كه مردانه مينويسد...مي سرايد...و مي انديشد...!!! ترانه اي را كه تا مغز استخوانم نفوذ ميكند معمولن چيزي ندارم پايش بنويسم... جز....اشك... و كاش ميشد اشك را نوشت!!!! سپاس از اينكه هستيد و مي سراييد برادرم... خدا...سايبون تمام ترانه هاتون... @};- ------------------------------------- حالااگر چراغ نداريم بي خيال... فانوس شعرهاي تو در دستمان كه هست... خواب دو جفت بال و پر سبز ديده ام... پاهاي مان شكسته، ولي آسمان كه هست...!!! ( مهدي فرجي )
    • آرش توفیقی هر حرفی بود پیش از ترانه گفتم ، خوشحالم و افتخار می کنم به بودنت و شاعرانه بودنت و می خواهم که کنارم باشی ... اینبار اول نشدی اما بالاتر از کامنتت اسمت نوشته شد ، پس بازهم اول شدی @};-
  • میترا باقری درود جناب توفیقی انقد که این اثر شاهکاربود وقتی خواستم بهترین قسمتاشو دربیارم به مشکل برخوردم عالی بود و چیزی بسیاربیشتراز عالی =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> سال جدید بااین ترانه سورپرایز شدم می پسندم هزاران بار @};- @};- در ضمن سال نوتون مبارک @};- @};- @};-
    • آرش توفیقی سلام بانو باقری شاهکار اندیشه و حضورتان هست نه این دلنوشته ... مشورت می کردید راهنمائی می کردم بیت های نسبتا قوی این دلنوشته را !!! خوشحالم که درد من در سال نو اتفاق خوبی برایتان رقم زد همیشه کنارم باشید @};-
  • زهرا خیراللهی :-( :-( :-( :-( طبق معمول همه ی ترانه سراها .... دردو دوست دارم و از شنیدن درد تو وزن و قافیه لذت می برم درد خوبی بود .....
    • آرش توفیقی من این دردی که دارم انتخابه همین دردی که با من بد نبوده من از این درد شاید درد دارم ولی هرگز زیاد از حد نبوده ... **** با ترانه زیاد درد کشیدم و ترانه ی درد را دوست دارم ، البته این دردها را باید زندگی کرد نه تظاهر سپاس که هستید @};-
  • مینا کاشانی درود بر شما جناب توفیقی واقعن از ترانتون لذت بردم شدیدن می پسندم =D>
  • آیدین قره باغی سلام دادا گوزلیردیم گلسن واینتیظارم دا واریدی او لحنن گلسن تا بیر صحنه یارالدام کی دیم!!! آره سردم … تو حق داری قبوله به این دوری خودم باعث شدم نه ؟؟؟ نمی پرسی چرا؟ چی شد ؟ چه جوری ؟ مریضم ؟ خود به خود دپرس شدم نه ؟؟؟ **************************************************** سلام دادا سن ومن یوخ دی کی!!! شاعر دیرکی* ما ومن یوخ،سن منم سن،من سنین. *************************************************** سلام دادا ممنون کی منه لطفون وار(لحن ادبی بند اول پیام) ************************************************** سلام دادا ایلین اولینن جنون گتیمیشم وحتی اولوم جان گتمیشم،5گون دور اتاقیمنان اشیه چیخمامیشام گور نقدر جه قاتمیشام کی بولاری بور دا یازیرام ولی........ تو حق داری … منم ناحق نبودم نشستی پای چی ؟ این مرد تکراری که لحظه لحظه مرگو زندگی کرد تو از من انتظار ...............!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! **************************************************** سلام دادا هیچ واقت بیلمنن سوروشما بو 5 گون هاردیدیم ونولوب بیلمه!!!!! (نرم افزار دا دیر) 5بند،5گون توو این سالا ، توو این دردا ، توو این بغض که تا امروز باید مرده بودم همینم که تو می بینی زیاده ! مساوی با یه عمری عقده بودم **************************************************** @};-
    • آرش توفیقی سلام ... اسم کسانی که در این ترانه برده شد خیلی دیر به دیدارم آمدند و این اذیتم کرد ... انشالله مشکلت به زودی حل شود @};-
      • الهه صادقي @};- @};- @};- من شرمندم بابت تاخيرم دادا... به بزرگي خودتون خواهر كوچيكتون رو ببخشيد.... تو اوج نااميدي اومدم و اين ترانه حالمو خيلي خوب كرد.... باز هم ممنونم @};-
  • احسان نوری سلام آرش عزیز بسیار بسیار زیبا و جفت و جور البته فقط این یه نظر شخصیه با کلمه دپرس تو ترانت مشکل داشتم یه مقدار تو سطح این ترانه و نگاه ریز بینه تو نبود همیشه از ترانه هات لذت می برم @};-
    • آرش توفیقی سلام احسان عزیز ... نظرت خیلی برایم محترم بوده و اگر این نظر از اقلیت به خرد جمعی تبدیل شود ، مطمئنا آن کلمه را تغییر می دهم ... همیشه از حضورت لذت می برم ، تنهایم نگذار @};-
  • سارا راد آقای علی روشنی حق داشتن البته بابت نفوذ ترانه تا مغز استخوانشان...!! @};- @};-
    • آرش توفیقی ممنون سارا بانو ... میر وحید با بی شرفش موافق بود و شما با نفوذ به استخوانش ... هر کدامتان نسبت به توافقتان با علی روشنی در ترانه هایتان از من جواب می گیرید :-? سپاس که لایقم دانستید و آمدید @};-
  • مریم اهتمام سلام اول ممنونم از دعوتتون @};- بعد می خوام بگم باهاتون موافقم ...کار متفاوت و زیبایی خوندم =D> من اگه جای شما بودم اون مصراع که یه هجا زیاد داره رو عوض می کردم به نظر من به کار لطمه زده و این ترانه اونقدر ارزش داره که چنین مشکلی ازش برداشته بشه :-) در انتظار ترانه های بعدیتون هستم مشتاقانه @};- @};-
    • آرش توفیقی سلام بانو اهتمام ... سپاس که آمدید ... بنده در سایت آنقدر ترانه دارم که زیاد منتظر نمانید و می دانم که کارهای قبلی را نخوانده اید و اگر واقعا با این قلم احساس راحتی کردید رزومه ی بنده را هم مطالعه کنید بد نیست ... به نظرم این ترانه آنقدر بیت های بی نقص و منسجم دارد که یک هجای اضافی به کار لطمه ای نزند البته لطمه ای زده ست اما نه لطمه ی بزرگی که شما اشاره کردید ... کاش متفاوت بنویسیم ، پرداختمان پخته باشد و فقط خودمان باشیم عیبمان در یک مصرع و یک هجا باشد ، این درست می شود به سادگی @};-
  • ميروحيد هاشمپور آرش جان ترانه ی خوبی بود.یه جورایی با علی رضا هم موافقم. کاش یکی هم به ترانه ما فحش میداد ;))
    • آرش توفیقی سلام میروحید ... چرا خجالت می کشی ؟؟؟ موافقم یعنی چی ؟؟؟ خب بگو ترانه رو خوندم و گفتم بی شرف ....... حتما اینبار که نوشتی با فحش به استقبالت می آیم @};-
  • مجید صادقی سلام آرش جان از آرش توفيقي بعد از اون آلبوم ارزشمند جز اين هم انتظاري نبود يك ترانه سراسر زيبايي به جز همون سكته تعمدي كه يه كم تو ذوق ميزنه همه چي عالي بود کجا بودی توو اون خرداد وحشی منو حجمی پر از تردید می کشت تمام شهرو کرکس سایه انداخت پرستویی اگه می دید … می کشت
  • سامان جاويدان دوست دارم کاراتو دادا دمت گرم . لایک @};- @};-
  • سعید تهرانی ( سمیر ) آرش عزیز درود ترانه زیبایی است . فقط من با ترجیع ارتباط برقرار نمی کنم ، احساس میکنم جز این ترانه نیست . سربلند و موفق باشید @};-
    • آرش توفیقی خدائیش جز این ترانه س آقای تهرانی ... سعی می کنم مصرعی که هجای اضافه دارد را درمان کنم با اینکه تعمدی بود تا در وزن ترجیع تغیری باشد @};-
  • فاطمه حیدری سلام... بعد این ترانه اجازه دارم که بهتون بگم... استاد... معرکه بود عالیییییییییییییییییییییییی =D> =D> =D> @};-
    • آرش توفیقی فاصله ی بنده تا استادی فاصله ای نجومی می باشد بانو ... شما چیزی برای یاد گرفتن از بنده ندارید و در ترانه ی آخرتان یاد هم دادید !!! ممنون که اومدی @};-
  • میثم بخشی @};-
  • سهیل پیلتن درود جناب توفیقی عزیز کارتون واقعا بی نقص و عالی بود و البته تحسین برانگیز به نوبه خودم بهتون تبریک میگم بابت این کار زیبا براتون تو سال نو ارزوی موفقیت میکنم @};-
  • الهه عاشقی بسیار زیبا بود آقای توفیقی سلام. واقعا بی هیچ حرفی لذت بدم از خوندنش.
  • حسام بهمن سلام. تم متفاوت کار نسبت به ترانه های دیگه و تصویر سازی خوب تون برام لذت بخش بود. سلامت باشید. سال نوتون مبارک. @};- @};- @};-
  • علیرضا روشنی چی باید بگم به آرش توفیقی جز دست مریزاد =D> از تو جز این ترانه هم انتظاری نمیرفت دوست من... فقط همونطور که دوستان گفتن تکراری یه هجا اضافه داره که وقتی رسیدم به اونجا خیلی عصبی شدم که چرا باید آرش... قلمت نویسا @};-
  • سمانه نوری‌ ( ميترا ) =D> =D> =D> =D> @};- @};-
  • آرش توفیقی در اون مصرع سکته ی وزنی تعمدی بوده و ترجیع بند کار می باشد ... اگر در آکادمی بر مذاج اساتید خوش نیاید حتما تغییر می یابد ... با سپاس آرش توفیقی @};-
  • سعیده پورمحمد مثل تمام ترانه هایی که از شما خوندم باز هم یه کار متفاوت بود که تا انتها باهاش همراه شدم و فقط مصرع : گره خوردی به مردی سخت تکراری خیلی ضدحال بدی بود! که ریتم و خراب می کرد،اما در کل کار جون دار و زیبایی بود.سپاس @};-
  • محسن رمضانی آرش عزیزم، به حق که در جمع معدود بهترین های آکادمی همیشه جا داری و به جای مدعی بودن . تظاهر به بزرگی با کارهات قدرت ذهن و قلمت رو نشون دادی. ترانه ی یخ زده ای خوندیم که خون در رگ هاش جریان داشت و با تموم سرمایی که القا کرد به شدت زنده بود. قدرت واژه ها مخاطب رو تا آخرین کلمه کشوند. بی پرده گی به بهترین شکل ممکن نشون داده شد و برای کاری که تا حدودی دردودل و اعتراض رو بهمراه داشت بهترین ریتم و وزن انتخاب شد که ازین جهت جای بسی تبریک داره. سوژه کار اگه نو اتلاق نشه، حتمن بسیار جدید خواهد بود و زاویه ی دید یک کودک دهه شصتی دیروز و یک جوون زخم خورده ی امروزه. با تک تک مصاریع و واژه هات ارتباط برقرار کردم و مضمونی که برای تران ی جدیدت انتخاب کردی رو ستایش میکنم. در مورد ریتم کار هم باید بگم که جز مصرع " گره خوردی به مردی سخت تکراری " که واقعن نمیدونم استفاده از این مصرع تعمدی بود یا خیر ما بقی کار بسیار روون و درست بود. و امیدوارم با سطح کارهایی که ازت شنیدیم و انتظاری که ازت داریم مشکل ریتم این مصرع جز اشتباه تایپی چیزی نبوده باشه. با احترام بسیار زیاد.موفق و سلامت باشی شاعر. دوست و برادرت محسن.
    • آرش توفیقی سلام دادا ... خوشحالم که کار را خوب خواندید و توانستید خوب بیان کنید آنچه را که فهمیدید !!! لطف زیادی به من داشتید و خوشحالم که توانستم حستان را برانگیزم. بازهم منتظر حضورتان در کارهای آتی خواهم بود البته اگر مثل اینبار ریز بین بیایی . @};-
  • مطهره ستوده ستاره دوش ما با داد ميگف: بشين پاشو پدرسگ هى!.... =D> بازهم آموختم.... :-) @};- سپاس @};- سال خوبى داشته باشين
  • شراره مسگرچیان عالی بود جناب توفیقی تمام ابیات شاهکارن. تبریک برای احساس زیباتون. @};- @};- @};-
    • آرش توفیقی سلام ... در حد و اندازه های خلق شاهکار نیستم بانو ... اما سعی می کنم خوب بنویسم سپاس از گرمی حضورتان البته چه بگویم و چه نه ، شما به ترانه ی بعدی خواهید آمد اما اینبار از این ترانه دعوتید به اشتباهی که در آینده مرتکب خواهم شد @};-
      • شراره مسگرچیان سپاس از دعوتتون. @};- بی صبرانه منتظر ترانه ی بعدی شما هستم