پشت شیشه عینکم
روزگاری که عاشقت بودم، شیشه عینکم پر از مه بود
مثل پیچای جاده چالوس، لمس احساس تو پر از سِر بود
روز اول که من تورو دیدم، زندگیم بی خودی رومانتیک شد
غم اندیشه هام تو اون روزا، واسه من کشف رنگ ما تیک شد
تو همون بودی که حالا هستی، من برات ترانه می سازم
توی پستوی ذهن بیمارم، با یه عشوه بهانه می بازم
تورو پاک و زلال می دیدم، عشقتو توی فال می دیدم
تو همون بودی که حالا هستی، من تورو با دو بال می دیدم
من یه ماهی بودم، تو آکواریوم، من یه افسرده، تو برام والیوم
شیشه عینکم پر از مه بود، قلب من خسته، تن به زیر سِروم
لُخت احساس پَستتو دیدم، زیر اون ماسک خنده اورئال
خندتو قاب گرفته عینک من، با یه شعر چاپ کنم توی ژورنال
شیشه عینکم رو پاک کردم، با یه شالت که پیش من مونده
مه نبود این هواس که آلودس، بوی عطرت رو شال جا مونده