ترانه ی مشترکی از من و آرش توفیقی
جهانی که پر از عقده ست و مرداش
رو دیـوارا می پاشن رنگ خون و …
بــرای فتح رویــایــی کــه دارن
به پائین مــی کشن رنگین کمون و
جهــان از لحظه هـا ترسیم می شه
یه شب تو کـافه هـا درگیره تـکرار
یه شب خوشحال از یک بوسه ی تلخ
یـه شب کـوبـیدن ســر روی دیـوار
خـلاصه مـی شه تــوو تیر و مسلسل
تــوو ایــن دنیـا هنوزم بـوی غیرت
همیشه گنگه آزادی ، تــو قصـه س
همه دنیــا شــده دالــون حسـرت
جهـان گاهی به شکل غزه می شه
فقط از تلخــی بــی وقفه لبـریـز
جهـان نزدیکه معمولا به بن بست
مث پس کـوچـه هـای پیر تبـریـز
بهش فک کن ، زمینی عاری از درد
جهـانت شکل ایـن تصویر ، مـی شه
رفیقم دل بـریـدن کـار مـا نیست
یـه روزی خـواب مـا تعبیر می شه
جهـان گـاهی قشنگه ، مـث عکسـی
کـه پیدا مـی شه از دفترچـه ی مرد
ولـی گـاهی پر از بغض ، پر از ترس
مث زن ، جای سیلی ، حس یک درد
عـدالـت رو تـوو دریـا دفـن کـردن
پــی تـعبـیر یـک رویــای پیـریـم
جهـان بـا روی خوش … فرض محاله
همیشه سمت یـک بیـراهه مـی ریـم
زمین صلحه ، زمین جنگه ، زمین عشق
زمیـن درگیـره دنیـای تــو مـی شـه
بـه هـر شکلـی که تـوو تاریخ دیدی
جهــان تـعبیر رویـای تــو مـی شـه