بی پناهم
وقتی دلبستی به قلبم ، دلمُ نخونده بــــــــودی
نمی دونی بی تو سردم ، پیشِ من نمونده بودی
من و تنهایی که قلبت ، میدونی وفا نکــــــرد
نوشیدم اشکای گرمت ، بوسیدم لـــــبایِ درد
تو که خواب و شاد بودی ، من که بیدارو پریشــون
شده صبح و باز سردم ، نمی دونی دل چه داغــــون
حالا من موندم و اشکام ، توی عشقِ بی پناهی
از همه من دل بریدم ، دل نداره سر پناهــــی
غرق در اشکای چشمم ، آب شد قول و قرارت
موندنم اسیر دردم ، آوارِ ام کرده فــــــــرارت
تک و تنهام توی خونه ، چه بد قوله سرنوشتم
بی تو من جایی نمیرم ، در آسمونِ تو نوشتـم
جاسم ثعلبی ( حسّانی ) ۲۰/۰۳/۱۳۹۱