دلگیرم
رویِ هر برگ این تقویم
نشسته ثانیه تبدار
دلم می سوزه واسِ اون
شبای بیخودی بیدار
چقد از واژه ها خوندم
چقد از لحظه ها مردن
رویِ برفِ نبودن ها
چه شبهایی رو سُر خوردن
تو که رفتی نمی دونی
حسادتهای این تن رو
نمی دونی چه روزایی
نوشتم بی تو این من رو
چه ساده باورت کردم
کنارِ حلقه ی اشکات
به قولایی که می دادی
میذاشتم دس توی دستات
ولی حالا چه دلگیرم
می شینم توی مهتابی
چقد من غصه دارم از
تمنّاهای قلّابی !!!
-
خب ترانه ی خوبی بود ولی یه خورده ارتباط گرفتن باهاش سخت بود رویِ برفِ نبودن ها چه شبهایی رو سُر خوردن" تصاویرا جدیده ولی مفهوم نمیرسه ! ولی حالا چه دلگیرم می شینم توی مهتابی مهتابی جالب نیست و نامأنوسه میخواستم بگم این خیلی خوبه که شما میخواین تصاویر جدید خلق کنید ولی مواظب باشید تو خلق این تصویرها ذهن مخاطب و درگیر معنی واژه و مفهوم نکنید طوری که مخاطب نتونه ارتباط برقرار کنه
-
سمیه ی عزیزم می دونی که همیشه ترانه هات رو دوس دارم و از خوندنش لذت می برم... اینم عااااااالی بود مثل همه ی دلنوشته هات. مانا باشی گلم @};- @};- @};-
-
سلام خانم سجودی عزیز بگم یه کم ضعیف بود از چنتای قبلی ؟ :-) ببین حس میکنم بهتر بود وزن دیگه ای بر میداشتی چون محتوا رو مجبور شدی فشار بدی تو بندات. ............................................ رویِ هر برگ این تقویم نشسته ثانیه تبدار(میبنی دوست من خلاصه کردی و جابه جائی ارکان کمی نا مناسب بود) دلم می سوزه واسِ اون شبای بیخودی بیدار(بازم همینطور) ............................................. چه ساده باورت کردم کنارِ حلقه ی اشکات به قولایی که می دادی میذاشتم دس توی دستات(میبینی سمیه خانم مجبور شدی خلاصه بگی) ........................................... ولی حالا چه دلگیرم می شینم توی مهتابی چقد من غصه دارم از تمنّاهای قلّابی !!!(این بندم مهتا درست میگه) @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- موفق باشی و ماندگار
-
زیبا بود @};-
مطالب پیشنهادی