نغمه باور
باز دوباره این دلم هوایه اون نگاتو کرده
باز دوباره زندگی برام پر از غصه و درده
انگاری تقدیر من بود همیشه تنها بمونم
ایندفه بدون سازم . توی خلوتم بخونم
تو که ماله من نبودی . اینو تو چشات میدیدم
اما باز چرا دوباره . از لبات بوسه میچیندم
چرا اون قلبه قشنگت سهم من نشد دوباره
چرا تو نشدی واسه من . توی آسمون ستاره
حالا من اینجا نشستم با یه سیگار توی دستم
کاشکی تو این رو بدونی . تو نبودنش شکستم
با خودم دکلمه کردم شعره خاموش جدایی
توی افسانه هستی . تو برام مثله خدایی
بیا برگرد که تو عزیزم . نذار داغون تر از این
قطره قطره گوشتو خونم داره میشه از تنم کم
توی این پاییز بی روح وسطای ماه آذر
باز بیا با هم دوباره با هم بخونیم نغمه باور